موجبات توسعه و شکوفایی
یک کدبانو خانه را مدیریت میکند و زندگی را میگرداند؛ لااقل در زمان گذشته چنین بود! ایشان هر از گاهی اگر مهمانیای پیش بیاید نیز با درایت و کفایت، هنرنمایی میکند تا اوقات خوشی برای مهمانان و اهالی منزل تدارک ببیند. اما چه میشود اگر چنین نباشد؟ صورتهای دیگر را تصور کنیم:
مورد ۱: زندگی خانوادگی برباد است اما مهمانیها برای حفظ ظاهر برپاست. بنابراین اوضاع خراب مدام بدتر میشود.
مورد ۲: زندگی بد نیست، اما در حدی هم نیست که مهمانیدادن مقدور باشد. مدیر خانواده میداند که ابتدا خانواده است و بعد مهمانی. در دلش البته امیدی هست که روزی اوضاع بهتر و بساط دورهمی فراهم میشود.
مورد ۳: خانه و خانواده ندارد و برای فراموشکردن از گذر عمر و نداشتهها مدام درپی مهمانی است. از آنجا که فرع جای اصل را نمیگیرد و آدم نمیتواند در مهمانی زندگی کند، بالاخره رویای زندگی پر زرق و برق فرو میریزد و در نتیجه نه دعوت میشود و نه کسی تمایل به پذیرفتن دعوتاش دارد.
مورد ۴: نه خانوادهای در کار است و نه مهمانیای، در غصه و افسردگی میغلطد و غم میخورد. احتمالا روزی دق خواهد کرد.
حالا اینها چه ربطی به عکاسی دارد؟ اقتصادِ شکوفا و توسعهء پایدار موجبِ رونق هنر و فنی مثل عکاسی است. اگر تولید نباشد از چه باید عکس گرفت و عکسهای گرفتهشده را به چه کسی فروخت؟ تولید را به معنی اعم در نظر بگیرید: خودرو، ابزار، مد، علم، و دهها چیز دیگر. وقتی که چیزی رونق مییابد، از حاشیه آن بهرهها میتوان برد. پس دانشگاهها، آتلیهها، جشنوارهها، نمایشگاهها، کتب، نشستها، دعوتها، تبادلها رابطهء خدماتی متقابلی با فن و هنری که در خدمت صنعت و اقتصاد است، برپا میسازند. اقتصاد مانند زندگی روزمره خانوادگی است و باقی مثل مهمانی.
خلاصهء کلام: هنگام پنچربودن چرخ تولید و توسعه، گرایشهای «هنری»، «روشنفکری» یا «انتزاعی» کمکی به حال عکاسی نخواهد نکرد.
سوال انحرافی: به نظر شما وضعیت فعلی ما شبیه کدام مورد است؟
نگاه خوبی دارید. شاید اما کمی کامل تر و کلی تر و جامع تر دیدن بهتر باشد.امروز جامعه ی ما، نه فقط عکس و عکاسی است و نه فقط اقتصاد و نه فقط چه و چه و …
بلکه ترکیب همه با هم، زندگی ما را می سازد. امروز جامعه ی ما شاید هیچ یک از چهار مورد بالا نباشد.یا شاید قدری نزدیک به مورد دوم باشد.
شرایط اقتصادی سخت است، اما هنرمندی و درایت کدبانوهای با کفایت جامعه ی ما هنوز هم می تواند بر شرایط فائق آید.
ضمنا مصیبتی که همگانی شد، تحملش آسان تر خواهد شد. وضع سایر کشورهای دنیا نیز چندان بهتر از ما نیست. باید واقعیت های جهان را دید.
به قول معروف، زمانه اش خراب شده است. باید پذیرفت اوضاع جهانی خراب است.