میراثی که میگذاریم
یکی از کارکردهای اصلی عکس، ثبت لحظه است و احتمالا لحظه باید حاوی چیز جالبتوجهی باشد که ارزش ثبت و نگهداری داشته باشد. چیزی که ارزش یادآوری، به اشتراکگذاری و نگهداری دارد. وقتی چنین باشد، بیننده در ارتباط با عکس هم حس عاطفی دارد و هم اطلاعاتی دریافت میکند:
ــ چهقدر آقاجان آراسته و زیبا بوده!
ــ ادارهجاتیها در آن زمان همه کت و کرواتی بودند!
ــ میدان اصلی شهر چه شکوهی داشته!
ــ چه جمعیتی برای استقبال!
ــ مردم در پیکنیک لباس خانه میپوشیدهاند؟
ــ نوشابههای شیشه کوچک برای بچهها!
ــ ظاهرا رسم بوده که سیگار نیز برای مهمان سرو کنند!
ــ و…
با نگاهکردن به عکسهایی که از گذشته بهجا مانده، عناصر مختلفی میشود درک و حس کرد: لباسها، ژستها، فضاها، تزئینات، معماری، و امثالهم. اما هیچ وقت از خودمان سوال میکنیم که با عکسهایمان چه پیامهایی برای آیندگان میفرستیم؟ در سالهای اخیر به اشتراکگذاشتن عکس با کمک رسانههای جدید رایج شده است. بنابر این بیش از هر وقتی میتوان عکس از جاها و اشخاص ناآشنا دید و از بابتهای مختلف در آن دقت کرد. اما پرسش این است که اگر ما سعی کنیم از بیرون نگاهی بیندازیم، در این عکسها چه خواهیم دید؟ از دیدههایمان چه برداشتی داریم؟
من توصیه به ظاهرسازی نمیکنم، صرفاً یادآوری میکنم که عکس پیام میرساند و باید متوجه باشیم که با عکسهایی که میگیریم و برمیداریم چه پیامهایی به بیننده میدهیم. یک لحظه تصور کنید که نوههای خانمی که الان سالهای جوانی خود را میگذراند، هنگامی که عکس سالهای گذشته مادربزرگ را ببینند که با موی پریشان کرده و آرایش غلیظ، کف آتلیه دراز کشیده با خود چه خیالاتی خواهند کرد و چه برداشتی خواهند داشت؟
با کلیات مطرح شده در این مطلب موافقم باید متوجه باشیم که چه بخواهیم چه نخواهیم هر عکسی که میگیریم یک پیام به زمان حال و آینده است اما قسمتی از گفته های شما بوی سوق دادن به خودسانسوری را میدهد!
چنین قصدی نداشتیم. انشالله در آینده بیشتر در مورد این مطالب صحبت میکنیم که موضع و موضوع روشنتر شود.
آره دقیقا، منتهاش این بوده که اون موقع هم همینجوری کسی فکر نمی کرده نوه چه فکری می خواد بکنه واسه این عکس…یعنی اصلا ادم فکر نمی کنه که کس و کارش عکسشو یه چند سال دیگه یا بعد مرگش بشینن و ببینن.
نمی شه تصور کرد!
به هر حال به قول شما میراثیه که داریم می ذاریم،ولی در عمل نمی فهمم که میراث واقعا….قضاوتش با اونا…
سلام
سخن به جا و برخاسته از دوراندیشی است.
کاملا موافقم.
سپاس از حسن نظرتان. 🙂