عکاسی یا کیمیاگری بصری؟
توماس بلانشار، هنرمند تحسینشدهای است که در شهر لیون فرانسه متولد شده و با آثار خلاقانهاش در سراسر جهان شناخته شده است. او در نمایشگاههای متعددی حضور داشته و با ترکیب هنر و شیمی، تایملپسهایی چشمنواز خلق کرده که تماشاگر را مجذوب خود میکنند.
بلانشار در گفتوگویی میگوید که خودش را نه عکاس و نه فیلمبردار میداند، بلکه ترجیح میدهد عنوان «کیمیاگر بصری» را برای خود انتخاب کند؛ لقبی که بهخوبی گویای رویکرد منحصربهفرد او در استفاده از تصویر و ویدیو برای ثبت آثار هنری ارگانیک و تجربی است. این آثار اغلب با واکنشهای شیمیایی یا معدنی شکل میگیرند و نتیجه ساعتها، روزها و گاهی هفتهها کار دقیق با موادی چون رنگدانه، جوهر، پودر طلا و فلزات هستند. در این فرآیند خبری از هوش مصنوعی نیست؛ بلکه همهچیز با دست و با استفاده از رسانههای ترکیبی ساخته میشود؛ آثاری که در یک واژه یا ژانر خاص نمیگنجند.
کیمیاگری بصری
بلانشار توضیح میدهد:
«من واقعاً خودم را عکاس به معنای سنتی کلمه نمیدانم. مسیر حرفهای من همیشه حول محور ویدیو بوده، با علاقهای عمیق به حرکت و دگرگونیهای آهسته. چیزی که به من الهام میبخشد، توانایی تصاویر برای نشان دادن پدیدههایی است که با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیستند.»
بلانشار میگوید:
«با اینکه زمینه کاریام ویدیو است، از عکاسی بهعنوان ابزاری برای ثبت رویدادهای میکروسکوپی استفاده میکنم – حرکتهای آهسته، واکنشهای شیمیایی… آنچه مرا مجذوب میکند، گذر زمان است؛ چیزهایی که با چشم غیرمسلح دیده نمیشوند و اینکه چطور میتوان آنها را از طریق تصویر آشکار کرد.»
توماس بلانشار مجموعهای گسترده از آثار دارد که به مستندسازی آزمایشهای شیمیایی او اختصاص دارند؛ تصاویری کلوزآپ و بسیار دقیق از جزئیاتی که معمولاً با چشم انسان قابل مشاهده نیستند. آثار او تاکنون مورد توجه برندهای بزرگی چون اپل، سونی، دالبی لبز، الجی، هوآوی و سامسونگ قرار گرفتهاند و پروژههای متعددی برای این برندها تولید کرده است. همچنین آثار بلانشار در نمایشگاههای متعددی در سراسر جهان به نمایش درآمدهاند؛ از جمله در بینال هنر معاصر کازابلانکا، مرکز هنری آرتهَوس در واشینگتن دیسی، استودیوی اسپرینگ نیویورک، موزه هنر معاصر KMCA در سئول و آتلیه دُ لومیر در پاریس.
بلورها
جدیدترین پروژه بلانشار که بهدرستی «بلورها» نام دارد، نتیجه هفت ماه تحقیق و آزمایش دقیق پیرامون فرآیند تبلور فسفات پتاسیم است. او در طول این پروژه، بیش از ۱۵۰ هزار عکس گرفت -هر دقیقه یک عکس- تا یک تایملپس پیوسته و منحصربهفرد از تحول تدریجی و شگفتانگیز بلورهایی که بهآرامی شکل میگیرند و میشکفند، خلق کند.
به همین دلیل، تایملپسها و تصاویر ثابتی که آنها را شکل میدهند، ابزار اصلی بلانشار برای پیوند زدن میان علم تجربی، شیمی و هنر هستند.
او توضیح میدهد:
«چیزی که الهامبخش من است، توانایی تصاویر در نمایان ساختن پدیدههاییست که با چشم غیرمسلح قابل دیدن نیستند؛ مثلاً سیر تحول یک ماده، تولد یک بافت، یا تغییری بسیار جزئی که وقتی با عنصر زمان بازی میکنی، به اتفاقی شگفتانگیز بدل میشود. من عکاسی را بهعنوان وسیلهای برای ساخت تایملپسها به کار گرفتم – نه برای ثبت یک لحظه خاص، بلکه برای برجسته کردن حرکت از خلال مجموعهای از تصاویر ثابت. چیزی که مرا به این مسیر کشاند، همین بُعد زمانی و ایده مرئی کردن نامرئیها بود. سبک بصریام را ارگانیک، تجربی و کاملاً غوطهورکننده توصیف میکنم.»
این ایده و نگاه است که تصویر را میسازد
وقتی از بلانشار پرسیده میشود که تجهیزات تا چه اندازه بر کارش تأثیر دارند، پاسخ میدهد:
«مهمترین چیز برای من داشتن یک لنز ماکرو باکیفیت و دوربینی است که بتواند با وضوح K8 فیلمبرداری کند.»
با این حال، او یادآوری میکند که در ابتدای مسیر حرفهایاش، کلیپها و ویدیوهایش را با سادهترین و ابتداییترین ابزارهایی که در اختیار داشت میساخت و هرگز اجازه نمیداد نبودِ تجهیزات حرفهای مانعی بر سر راه خلاقیتش باشد.
او برای ثبت تایملپسها و عکسهای ثابت خود از دوربینهای کانن R5 DSR5 همراه با لنز ماکرو ۱۰۰ میلیمتری استفاده میکند. اما زمانی که به جای تایملپس، ویدیوهای واقعی و زنده ضبط میکند، از دوربین رد هلیوم K8 بهره میبرد؛ دوربینی که بهخاطر کیفیت تصویر بینظیر و انعطافپذیریاش در برش و کاهش سرعت فریم، بسیار مورد علاقهاش است.
بلانشار میگوید:
«اینها ابزارهای قدرتمندی هستند، اما در نهایت، همیشه ایده و دید هنرمند است که تصویر را خلق میکند.»
طبیعت، علم و شیمی
بلانشار از طبیعت الهام میگیرد تا تصاویری سرشار از احساس، ارگانیک و دلنشین خلق کند که مخاطب را به دنیایی پر از تأمل و تفکر دعوت میکند.
«من بهخصوص به شکوفه دادن طبیعت علاقهمندم؛ همان لحظاتی که چیزی به آرامی متولد میشود، باز میشود یا تغییر میکند. ثبت این لحظات ظریف و اغلب ناپیدا، اساس کار من است. فرآیند خلاقانهام تحت تأثیر عمیق طبیعت، علم و شیمی است، اما احساسات نیز نقش مهمی در آن دارند. من همواره در حال تجربه و آزمون هستم؛ جوهرها، بلورها، مایعات، گلها، گیاهان و بافتها را آزمایش میکنم. گاهی روزها و هفتهها روی یک ایده کار میکنم تا به نتیجهای که راضیکننده باشد برسم. هیچ برنامه از پیش تعیینشدهای وجود ندارد؛ خود ماده راهنمای من است. هدفم خلق تصاویری حسی و تقریباً هیپنوتیزمکننده است که بیننده را به دنیایی از تفکر و تأمل فعال دعوت کند.»
آثار نهایی او بر اساس یک روند ثابت شکل نمیگیرند، بلکه با یک ایده شروع میشوند – ممکن است پدیدهای بصری یا مادهای باشد که الهامبخش اوست؛ مثلاً یک گل، یک بافت یا یک نوع جوهر که روی آن آزمایش میکند. در استودیوی خود، کاملاً غرق فرایند خلق میشود و تمام مراحل کار را بهتنهایی انجام میدهد؛ از چیدمان، نورپردازی تا انتخاب مواد. خلق اثر، ترکیبی است از تجربه و اتفاقات تصادفی که گاهی منجر به کشفهای خوشایند میشود. به همین دلیل، از شکست نمیترسد، زیرا میداند ممکن است در مسیر، چیزی زیبا و غیرمنتظره کشف شود.»
بلانشار میگوید:
«بیشترین رضایتی که میبرم وقتی است که همه چیز دقیقاً سر جای خودش قرار میگیرد؛ کادربندی درست، وضوح مناسب، حرکت نرم… بهخصوص در فرایندی به پیچیدگی کریستالیزاسیون مویرگی که بسیار غیرقابل پیشبینی است.»
«خیلی وقتها عکسها خراب میشوند، بلورها از کادر خارج میشوند یا همانطور که انتظار داشتم رشد نمیکنند. این کار واقعا دارای عنصر تصادفی است. در کریستالیزاسیون مویرگی، بلورها ابتدا توسط مواد جذب میشوند، سپس کمی دورتر دوباره ظاهر میشوند و گاهی به صورت الگوهای فرکتالی رشد میکنند. من اغلب باید حدس بزنم که رشد آنها کجا خواهد بود؛ مثلاً روی سمت چپ حساب میکنم ولی در نهایت بلورها سمت راست رشد میکنند. این موضوع گاهی ناامیدکننده است، اما همین باعث میشود وقتی عکس درست گرفته میشود، لذت آن چند برابر شود.»
بلانشار ادامه میدهد:
«وقتی همه چیز درست کار میکند، تصویر بهخوبی قاببندی شده، واضح است و حرکت بلورها روان و چشمنواز است، آن لحظه یک شادی واقعی برای من است. چیزی که برایم جذاب است، تبدیل شدن ناگهانی و غیرقابل پیشبینی یک اتفاق به یک لحظه کامل و بینقص است.»
گاهی این عدم قطعیت چالشهایی ایجاد میکند که او با تکیه بر تجربه و دید دقیقش بر آنها فائق میآید.
فرآیندهای ناپایدار به اتفاقات خوشایند منجر میشوند
بلانشار نمونهای از چنین موقعیتی را تعریف میکند که در آن ناپایداری به نتیجهای فوقالعاده انجامیده است.
«من اغلب با فرآیندهای بسیار ناپایدار کار میکنم، مثل کریستالیزاسیون مویرگی یا واکنشهای بین جوهرها، رنگها و مواد ارگانیک. یکی از بزرگترین چالشها این است که هرگز نمیتوانم به طور کامل پیشبینی کنم چه اتفاقی خواهد افتاد. گاهی واکنش خوب پیش میرود، اما ناگهان متوقف میشود یا نتیجهای کاملاً غیرمنتظره ایجاد میکند. یادم میآید در یکی از پروژهها در ژاپن که قرار بود دوربین جدیدی را معرفی کنم، همه چیز آماده بود؛ مواد، نورپردازی و صحنه. اما تهویه هوای کیس دوربین از جلو انجام میشد و این جریان هوای ساده ترکیبهایم را به هم زد و بخش زیادی از تصاویر را خراب کرد. اینگونه جزئیات کوچک را نمیتوان همیشه پیشبینی کرد، بهخصوص وقتی با چنین مواد حساس و ظریفی کار میکنی.»
توانایی سازگاری و مدیریت موقعیت باعث میشود که گاهی همین اتفاقات غیرمنتظره تبدیل به نقطه عطف پروژه و عکسها شوند؛ مانند تصویری که در ادامه نشان داده و توضیح داده شده است.