غریزه در عکاسی چطور کار می‌کند؟

0 24

با پیشروی عکاسان در مسیر حرفه‌ای، گرایشی طبیعی به سوی جنبه‌های فنی عکاسی پدید می‌آید. این گرایش، دلایل روشنی دارد: پیشرفت‌های فنی معمولاً قابل سنجش‌اند و همین سنجش‌پذیری، حسی از کنترل و اطمینان به همراه دارد. شما می‌توانید به‌وضوح ببینید که آیا عکس‌های‌تان وضوح بیشتری یافته‌اند، نوردهی‌هایتان دقیق‌تر شده‌اند یا گستره دینامیکی آن‌ها افزایش یافته است. در مقابل، رشد در حوزه‌هایی مثل غریزه بصری یا دریافت لحظه، نه‌تنها به‌سادگی قابل اندازه‌گیری نیست، بلکه انتقال آن دریافت درونی از طریق دوربین به تصویر نهایی نیز دشوار و مبهم است. غریزه در عکاسی اغلب در حاشیه مهارت‌های فنی باقی می‌ماند و کمتر به‌عنوان یک توانمندی جدی تلقی می‌شود، با آن‌که همین عنصر نادیدنی، در بسیاری از تصاویر ماندگار، نقشی تعیین‌کننده دارد.

خرید تجهیزات عکاسی

این یکی از همان دلایلی‌ست که باعث شده باور داشته باشم چرا شرکت‌های سازنده دوربین هنوز هم بر افزایش مشخصات فنی تأکید می‌کنند. شما می‌توانید تجهیزات‌تان را ارتقا دهید، تکنیک‌های‌تان را صیقل دهید و خروجی بصری‌تان را منظم‌تر و حرفه‌ای‌تر کنید. اما صرفاً با یادگیری اصول دیدن، نمی‌توانید نسبت به محیط اطرافتان حساس‌تر شوید. چرا؟ چون درنهایت هنوز محدود به چیزهایی هستید که نمی‌بینید و این همان جایی‌ست که سوگیری‌های شخصی و مرزهای غریزه در عکاسی تعیین‌کننده‌اند. غریزه در عکاسی یعنی توانایی درک آن‌چه در نگاه اول پنهان می‌ماند، همان‌ چیزی که ابزار و مشخصات دوربین نمی‌توانند به‌تنهایی آشکار کنند. به بیان دیگر: دیدن آن‌چه دیگران می‌بینند آسان است و دیدن آن‌چه دیگران نمی‌بینند دشوار. و تنها راه سنجش پیشرفت‌تان در این مسیر، مقایسه مداومِ نرخ موفقیت در خروجی نهایی با دفعاتی‌ست که نزدیک بود موفق شوید ولی نشد.

عکاسی شهودی

برای درک بهتر نقش غریزه در عکاسی، ابتدا باید به شیوه تولید عکس‌ها نگاه کنیم یا به‌شکل آگاهانه و هدف‌مند یا به‌شکل واکنشی و لحظه‌ای. عکس‌هایی که آگاهانه ثبت می‌شوند معمولاً از دل یک ایده یا مفهوم روشن بیرون می‌آیند. در این تصاویر، همه‌چیز با قصد قبلی ترکیب شده، گاه حتی تا جابه‌جایی اشیا و کیفیت نور. در مقابل، قاب‌های غریزی همان‌هایی هستند که در یک لحظه ثبت می‌شوند، به‌مثابه واکنشی آنی به چیزی در محیط که با شما طنین انداخته. این‌ها اغلب بدون پیش‌اندیشی گرفته می‌شوند، برآمده از حسی شخصی و ناخودآگاه درباره این‌که چه چیزی ممکن است خوب به نظر برسد یا معنا داشته باشد. بااین‌حال، این دو دسته جدا از هم نیستند؛ بلکه در نیتِ خلق به‌هم متصل‌اند. و در این پیوند، غریزه در عکاسی حلقه گم‌شده‌ای‌ است که به‌ظاهر تصادفی‌ترین تصاویر را به معنا متصل می‌کند.

در حالی که مهارت فنی و تمرین منظم ستون فقرات عکاسی حرفه‌ای‌ است، فراتر رفتن از آن مستلزم رشد نوعی غریزه در عکاسی تربیت‌شده است، به‌ویژه زمانی که باید تصویر نهایی را از پیش در ذهن تجسم کنید؛ چه برای خودتان و چه برای کارفرما. مثلاً در پروژه‌های تجاری، ماجرا فقط گرفتن عکس خوب نیست؛ بلکه باید بدانید آن عکس چگونه در یک بیلبورد می‌نشیند، چطور در طراحی یک وب‌سایت جاری می‌شود یا چه حال‌وهوایی از برند را منتقل می‌کند. این نوع پیش‌بینی خلاقانه، صرفاً فنی نیست، بلکه شهودی‌ است و شهود همان بُعدی‌ است که از غریزه در عکاسی نشئت می‌گیرد. بنابراین، اینجا ما درباره چیزی فراتر از ابزارها مثل سه‌پایه دوربین عکاسی، دوربین عکاسی دیجیتال یا انواع لنزهای عکاسی صحبت می‌کنیم

نکته جالب اینجاست که برخلاف جنبه‌های فنی، غریزه در عکاسی در هیچ فهرست مشخصاتی نمی‌گنجد. قابل‌اندازه‌گیری نیست. و همین باعث می‌شود غالباً نادیده گرفته شود و جای خود را به پیشرفت‌های آشکارتر بدهد. اما من عمیقاً معتقدم که غریزه در عکاسی، درست مانند مهارت‌های فنی، قابل پرورش است.

غریزه در عکاسی

چرا غریزه در عکاسی اهمیت دارد؟

تصاویر ماندگار، همیشه حاصل برنامه‌ریزی دقیق نیستند. در کنار قاب‌هایی که مطابق سفارش ثبت می‌شوند، گاهی تصاویری شکل می‌گیرند که ریشه در کنجکاوی یا واکنش‌های شهودی دارند. تصاویری که شاید به‌اندازه کافی مطمئن نباشند، اما حامل نوری، بافتی یا حسی‌اند که برای عکاس اهمیت شخصی دارد. این لحظات معمولاً در فضاهای آزاد و بدون چارچوب اتفاق می‌افتند، جایی‌که ناخودآگاه مسیر را تعیین می‌کند.

درحالی‌که برنامه‌ریزی می‌تواند عکس‌هایی بی‌نقص برای مشتری فراهم کند، این غریزه است که به اثر عمق، شخصیت و اصالت می‌بخشد. با تکرار این روند، واکنش‌های شهودی پالایش می‌یابند: لحظه‌ها پیش از وقوع حس می‌شوند، تصمیم‌ها بدون تردید گرفته می‌شوند و تصویر به زبان درونی بدل می‌شود. این‌جا، غریزه در عکاسی دیگر یک واکنش نیست، بلکه نوعی بیان است.

چگونه غریزه در عکاسی را تربیت کنیم؟

غریزه در عکاسی حتی اگر ذاتی نباشد، با تمرین کافی قابل تربیت است. این فرآیندی آهسته و تدریجی‌ است که از آمیختن تجربه، خودآگاهی، تحلیل و میل سیری‌ناپذیر به دیدن حاصل می‌شود.

  • روی دیدن کار کنید

این نقطه آغاز است. حتی زمانی که عکاسی نمی‌کنید، خود را به دیدن عادت بدهید. تغییرات نور در طول روز، نحوه حرکت آدم‌ها در فضا و برخورد بافت‌ها و رنگ‌ها را دنبال کنید. ذهن‌تان را عادت دهید که بپرسد چه چیزی توجه‌تان را جلب کرده و چرا. درست است که ممکن است گاهی به‌خاطر خیره‌شدن طولانی عجیب به‌نظر برسید، اما وقتی این مهارت را صیقل دهید، زودتر از بقیه چیزهایی را خواهید دید که دیگران هنوز متوجهش نشده‌اند. این تمرین‌ها نقطه آغاز پرورش غریزه در عکاسی هستند.

  •  تخیل‌تان را تقویت کنید

به‌زبان ساده، مشاهده به شما می‌گوید چه چیزی «هست»، ولی تخیل نشان می‌دهد چه چیزی «می‌تواند باشد». وقتی صحنه‌ای را می‌بینید، تجسم کنید از لنزهای مختلف، نورهای متفاوت یا زوایای گوناگون چه شکل و حالتی پیدا می‌کند. از خودتان بپرسید: اگر کمی بسته‌تر کادربندی کنم چه؟ اگر صبر کنم تا آفتاب پایین‌تر بیاید؟ این تمرین‌های ذهنی، نگاه‌تان را از سطح به لایه‌های خلاقانه‌تر می‌برد، حتی اگر به اجرا نرسند. تخیل خلاقانه، غذای غریزه در عکاسی است.

  • از جست‌وجو کردن استقبال کنید

هرچه بیشتر کاوش کنید بیشتر خود را در موقعیت‌هایی قرار می‌دهید که امکان غافلگیری در آن‌ها وجود دارد. مکان‌های ناآشنا و موضوعات تازه، آگاهی‌تان را بالا می‌برند. اما یادتان باشد که جست‌وجو ارتباط مستقیم با میزان آمادگی شما دارد. وقتی با تجهیزات‌تان احساس راحتی می‌کنید، راحت‌تر واکنش نشان می‌دهید -نه این‌که به‌خاطر پیچیدگی دوربین یا سنگینی تجهیزات، دچار درنگ شوید. هرچه اصطکاک کمتر، آزادی بیشتر- و این یعنی شانس بیشتر برای رسیدن به قابِ خاص. و تمام این‌ها بستری برای تقویت غریزه در عکاسی فراهم می‌کند.

  • آشنایی ایجاد کنید تا تردید کاهش یابد

غریزه در عکاسی قوی به شما کمک می‌کند هنگام بروز اختلال سریع‌تر خود را بازسازی کنید؛ نور عوض شد، هوا تغییر کرد یا صحنه آن‌طور که می‌خواستید پیش نرفت. می‌دانید چطور مسیرتان را عوض کنید، چطور جبران کنید یا از برخی انتظارات بگذرید تا چیز جدیدی بسازید. مهم‌تر از همه، احتمال به‌هم‌ریختن‌تان کم می‌شود. غریزه در عکاسی اعتمادبه‌نفس می‌سازد و اعتمادبه‌نفس یعنی قطعیت. این ویژگی، به‌ویژه در مأموریت‌هایی که زمان برای تردید ندارید، حیاتی‌ست.

جمع‌بندی

همیشه جا برای مهارت فنی وجود دارد. اما این غریزه در عکاسی است که شما را در لحظه نگه می‌دارد؛ به شما امکان می‌دهد تغییرات ظریف نور را حس کنید، مسیر داستان را پیش‌بینی کنید و در محدودیت‌های میدانی با شهودتان پیش بروید. غریزه در عکاسی همان مهارتی‌ است که شما را از یک مجری به یک خالق بدل می‌کند.

نظرات

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.