«دنیای ژوراسیک: تولد دوباره» نامهای عاشقانهای به فیلمهای کداک
گرث ادواردز، کارگردان شناختهشده هالیوود، توضیح میدهد که چگونه فیلمبرداری روی نگاتیو، بافت، رمزآلودگی و جادوی سینما را به جدیدترین حماسه ژوراسیکی بازمیگرداند.
در روزگاری که جریان اصلی فیلمسازی دیجیتال و جلوههای ویژه رایانهای بر صنعت سینما مسلط شده، قسمت جدید فیلم «پارک ژوراسیک» یک گام جسورانه به عقب برداشته تا راهی تازه رو به جلو بگشاید. این بلاکباستر، بهطور کامل بر روی فیلم کداک ضبط شده؛ تصمیمی که به گفته کارگردان، گرث ادواردز، نقش کلیدی در بازآفرینی حالوهوای فیلمهایی داشته که الهامبخش او بودهاند.
او در ویدیوی پشتصحنهای که اخیراً منتشر شده، میگوید:
«تمام فیلمهایی که عاشقشان شدم با کداک فیلمبرداری شده بودند. برای همین سخت جنگیدم تا این فیلم هم روی کداک، با لنزهای Panavision ضبط شود.»

در روزگار فیلمسازی پرهزینه و پرریسک، این تصمیم نادر است. با این حال، تجربه نشان داده هرگاه فیلم بهعنوان رسانه اصلی انتخاب شده، نتیجه ستایشبرانگیز بوده است؛ فیلمهایی مانند «بروتالیست» و «گناهکاران» از نمونههای اخیرند که بر نگاتیو کداک فیلمبرداری شدند و مورد تحسین قرار گرفتند.
اما برای ادواردز، که آثاری چون Rogue One: A Star Wars Story و The Creator را در کارنامه دارد، این تصمیم نه فقط انتخابی زیباشناسانه، بلکه احساسی نیز بوده:
«فیلم، بازنمایی دقیق واقعیت نیست؛ بلکه نسخهی بهتری از واقعیت است.»
نگاتیوهای کداک، کیفیتی غنی و بافتی دارند که بازتولید دیجیتالی آن بسیار دشوار است، بهویژه هنگام ضبط در محیطهای جنگلی و ترکیب آن با صحنههای پیچیدهی جلوههای ویژه. فیلمبردار اثر، جان ماتیسون، تأکید میکند:
«رنگها در فیلم پیچیدهتر و دقیقترند. سبزی جنگلها واقعاً در میآید.»
فیلم با لنزهای آنامورفیک گرفته شده؛ لنزهایی که اعوجاج، نرمی لبهها و سایر نقصها را با خود دارند؛ عناصری که به تصویر جان میبخشند. علاوه بر آن، همان دانهدانههای ریز و ناپیدای نگاتیو که حس ارگانیک و طبیعی به تصویر میدهند، به ترکیب بهتر تصاویر کامپیوتری (مثل دایناسورها) با دنیای فیلم کمک میکنند.

در حالیکه سری «دنیای ژوراسیک» همواره الگویی برای استفاده از جلوههای بصری بوده، شاید در نگاه اول استفاده از فیلم، با این سطح از VFX تناقض داشته باشد. اما سازندگان معتقدند که فیلم بهترین بستر را برای ساختن فراهم میکند. سرپرست جلوههای بصری، دیوید ویکری، میگوید:
«ترجیح میدهم با یک بوم زیبا شروع کنم و بعد روی آن نقاشی کنم. داشتن بافت فیلم، دانههای نگاتیو و این لنزهای آنامورفیک اعوجاجدار، همه به ما کمک کرد تا جلوهها و موجودات را بهتر در جهان فیلم جا بیندازیم.»
این انتخاب نشانهای است از یک روند در حال گسترش: بازگشت فیلمسازان پرهزینه به فرمتهای آنالوگ برای ارتقای روایت تصویری. و اگر بخواهیم از تصاویر اولیه قضاوت کنیم، قسمت جدید «پارک ژوراسیک» شاید از نظر بصری غنیترین و بافتدارترین قسمت این سری فیلم باشد.
بیصبرانه منتظریم.