آخرین فناوری، پایینترین قیمت
این مرد فروشنده دورهگرد لوازم موتورسیکلت بوده است، انصرافی دانشگاه و علاقهمند به عکاسی. روزی در نیمه دههء ۱۹۷۰ میلادی، به یکی از تولیدکنندگان پیشنهاد گریپ جدیدی برای دسته موتور و دوچرخهای بیاماکس میدهد، اما کسی پیشنهادش را جدی نمیگیرد. پس خودش دست به کار میشود: با سیصد دلار سرمایه شرکتی به نام اوکلی تاسیس میکند، گریپ را میسازد و در صندوق عقب ماشیناش ویترین میزند و میفروشد. چرا اسم اوکلی؟ سگ او در آن زمان اوکلی نام داشت.
این خلاصهء داستان شرکت اوکلی و موسس آن جیم جنارد است. اوکلی تحت رهبر جیم چند دهه متوالی از طراحی و فناوری خاص و پیشرفته در ساخت عینک، پوشاک و کفش استفاده میکرد و جایگاهی کمنظیر در بازار داشت. تا روزی که خبر رسید که اوکلی فروخته شد. اما چرا؟
جیم عکاسی علاقهمند است. در عین حال به پدیدههای فناوری علاقهء مفرطی دارد و مخترع خلاقی نیز هست. میگویند در یکی از عینکهای اوکلی صد و خردهای پتنت استفاده شده است! در نیمهء دهه اول قرن بیست و یکم میلادی، او با این سابقه و تجربه، زمینهء جدیدی برای فعالیت در نظر گرفت: دوربین تصویربرداری دیجیتال. این چنین بود که شرکت رد بنیان گذاشته شد و دوربین افسانهای اپیک خواب از چشم دوست و دشمن ربود. رد با سرعت عجیبی در حساسترین تولیدات سینمایی به کار رفت و استانداردهای صنعت را زیر و رو کرد. فیلمهایی چون شبکهء اجتماعی – ساختهء دیوید فینچر – از این دوربین استفاده کردند. عمر شرکت رد هنوز به یک دهه نرسیده است ولی محصولاتش صنعت را تکان میدهند.
چند روز پیش، رد اعلام کرد که قیمت دوربینهایش را تا چهل و پنج درصد ارزان کرده است! دوربینی که با مقیاسهای بازار ارزان بود باز هم ارزانتر شد! جیم در توضیح این کاهش قیمت میگوید: تولید سریعتر و ارزان شده است. پیش از این برای ساخت دوربین دو روز وقت لازم بود اما به برکت پیشرفتهای فناوری الان این زمان به چند دقیقه رسیده است.
***
این خبر و عملکرد کلی شرکت رد، درسهای مهمی برای تولیدکنندههای دوربین عکاسی دارد:
اولا پیشبینی میشود که رد جدیتر پا به میدان عکاسی بگذارد. در آن صورت حال سازندگان کلاسیک و محتاط که نان مونوپلهاشان را میخورند، دیدنی است.
دوما اینکه گرانفروشی عاقبت ندارد. هر آن ممکن است رد یا شرکتی پر شور و خلاق دیگر به میدان بیاید و رشتههای درآمدهای گزاف و سودهای کلان را پنبه کند.
سوما این که دوربینهای عکاسی حرفهای فعلی نسبت به پیشرفتهای فناوری، پیشرفت قابل ملاحظهای ندارد و خلاقیت چندانی در ساخت آنها دیده نمیشود، زمان تحول رسیده است.
مطلبی در خور نگاه صبورانه و پر دقت که نتیجه گیری بسیار خوبی را به همراه داشت ….
سلام
عنوان مطلب رو که دیدم فکر کردن هادی در مورد فوتیکس یه چیزایی نوشته ، فروشنده دوره گرد ، یه جورایی داستان شروع کار خودمه ، یعنی می شه ؟؟؟؟؟؟ اما هوش و ذکاوت و این جور چیز ها رو از کجا بیارم ؟ تنها شباهت من به این آقا موی سرمونه که نداریم (: اما آرزو بر جوانان عیب نیست
🙂
نیمهء دهه اول قرن بیستم میلادی؟ دوربین دیجیتال؟!!!! اون موقع اصلا کامپیوتر بود که دیجیتال به دردشون بخوره؟!
ایراد به جایی بود؛ همانطور که متوجه شدهاید غلط حروفچینی بود که تصحیح شد. ممنون.
به نظرم نمی رسید آقای احسان این قدر دقت نظر داشته باشند …. باریکلا
جناب نفیسی به نظرم این شخص با دقت، “احسان منفرد” نبوده است 🙂 از احسان بعید است 🙂
سعید جان اول رو شما شک کردم که تقلب رسانده اید … اما …؟ پس کی بوده ؟ !
سلام
سعید جان درست حدس زدی من نبودم
؟؟؟