مرجعی مناسب برای عکاسان مستند و خبری، معرفی کتاب فتوژورنالیسم
«فتوژورنالیسم» یک مجموعه دو جلدی است که توسط کنت کوبر نوشته و ترجمه و تدوین آن را اسماعیل عباسی به عهده داشته است. این کتاب یکی از مناسبترین منابع برای عکاسان مستند است و نسخه فارسی آن را انتشارات پرگار منتشر شده است.
در بخشی از مقدمه این کتاب به قلم اسماعیل عباسی آمده است:
نخستین جلدِ کتاب فتوژورنالیسم در 1387 و جلد دوم آن در 1389 منتشر شد. با وجود استقبال خوب از طرف خوانندگان و نایاب شدن آن در بازار، چاپ مجدد آن تا کنون ممکن نشد. چاپ کتاب در قطع پیشین، قیمت کتاب را در حدی نامتعارف افزایش میداد. راه حل را در کاستن از اندازه و چاپ آن در قطع وزیری دیدیم. امیدوارم این امر مؤثر بوده باشد. در همان زمانِ چاپِ کتاب، سایتِ دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها، گفتوگویی از من منتشر کرد که در آن اساساً به نحوه شکلگیری کتاب پرداخته شده بود. با سپاس از مدیریتهای محترم دفتر مطالعات و برنامهریزی رسانهها و کتاب پرگار که تجدید چاپ کتاب را ممکن ساختند، آن مصاحبه را با مختصر ویرایشی در اینجا و به عنوان پیشگفتار چاپ دوم میآورم. بیتردید در فرصتی مناسب نسبت به تجدید نظر و چاپ آن اقدام خواهم کرد.
همچنین گفتوگویی با اسماعیل عباسی در بخش ابتدایی کتاب منتشر شده که در ادامه آمده است:
چرا به سراغ این موضوع و این کتاب رفتید؟
ما در بیشتر زمینههای عکاسی فاقد کتابهای آموزشی مناسب هستیم. در زمینه تاریخ عکاسی هر چند دو سه کتاب منتشر شده است، اما هیچکدام از دید من هنوز در حد رفع نیازهای آموزشی ما نیستند. در زمینه آموزش نقد عکس ما فقط یک کتاب داریم. در زمینه دائرهالمعارف عکاسی که اصلاً نداریم و فقط همان فرهنگ عکاسی است که انتشارات سروش منتشر کرده است. در زمینه عکس خبری یا عکاسی مطبوعاتی یا درستتر است بگویم فتوژورنالیسم، تاکنون کتابی نداشتیم. با توجه به رشد این شاخه از عکاسی و افزایش عکاسان مطبوعات و برگزاری کلاسهای عکس خبری در دانشکدهها و حتی تأسیس دانشکدهای با عنوان دانشکده خبر، منبع و مأخذ درستی که بتواند در اختیار دانشجویان ما باشد، در دست نبود. پس از جستوجو در اینترنت و مطالعه نقد و نظرهایی که در مورد کتابها انجام گرفته بود، نهایتاً رسیدم به کتاب فتوژورنالیسم، نوشته کِنِت کُوبر.
به اعتقاد من کتاب فتوژورنالیسم که من آن را مبنای کار خودم قرار دادم، در تمامی زمینههای عکاسی مطبوعاتی حرفی برای گفتن دارد. این کتاب با مطالب متنوع برای دبیر سرویس بخش عکس، عکاسان و حتی خبرنگاران و روزنامهنگاران مطالبی آموزنده دارد و هر کس به فراخور حرفه خود میتواند پاسخ بسیاری از پرسشهایی را که پیوسته با آنها روبهروست در این کتاب پیدا کند.
کتاب فتوژورنالیسم، چه ویژگیهایی دارد؟
بیشتر کتابهایی که در این زمینه در دنیا منتشر شده است، به مباحث فنی و عمومی عکاسی پرداختهاند، مثل دوربین و عدسی چیست، طرز کار دیافراگم و شاتر و از این نوع حرفها و نهایتاً یکی دو فصل هم در آخر به عکاسی مطبوعاتی اختصاص دادهاند. کتاب کُوبر بزرگترین امتیازش این است که بر اساس مصاحبه با دهها عکاس سرشناس جهان تألیف شده است. این یعنی توجه به تجربه عملی عکاسان. کتاب البته شکل مصاحبه ندارد اما اطلاعات ارائه شده تماماً و اساساً بر مبنای تجربههای فتوژورنالیستهای دنیاست. نویسنده هیچ الگویی را توصیه نمیکند. مثلاً در اشاره به عکاسی از مردم کوچه و بازار هم شیوه عکاسی هانری کارتیهبرسون را مطرح میکند و هم ارنست هاس را. این که کارتیهبرسون بدون اجازه گرفتن یا گفتوگو با افراد، بیهوا از آنان عکس میگرفته و هاس پیشاپیش با فرد صحبت میکرده و پس از کسب اجازه از او عکاسی میکرده. کُوبر امتیازات و کاستیهای هر دو شیوه را هم بیان میکند و پیروی از این الگوها را میگذارد به عهده عکاس که ببیند روحیهاش با چه شیوهای سازگارتر است.
کتاب علاوه بر این امتیاز دیگری هم دارد و آن استفاده از عکس است که فراوان در کتاب میبینیم و انصافاً نویسنده نمونههای خوبی را هم انتخاب کرده است. نکته مهم دیگر پرداختن به تمامی زمینههای فتوژورنالیسم است، مثل خبر ناگهانی، خبر عمومی، پرتره، عکس گیرا، تصویرسازی و… .
یک نکته را هم در اینجا اضافه کنم که کتاب اصلی 400 صفحه داشت و من پس از ترجمه کامل کتاب و در مراحل پایانی کارم متوجه شدم که نویسنده بهزودی ویرایش جدیدی را منتشر خواهد کرد. بیدرنگ از طریق دوستان در خارج، کتاب جدید را تهیه کردم و یک بازنگری اساسی، یعنی تلفیق دو متن، انجام گرفت. بعضی از مطالب ویراست پیشین را نویسنده حذف کرده بود، احتمالاً برای پیشگیری از افزایش حجم کتاب. فصلهایی را هم به کتاب افزوده بود، مثل ویدئو، مولتیمدیا و… . در مواردی هم احساس کردم با استفاده از مطالب یا عکسهایی از کتابهای دیگر و مطالبی که از طریق اینترنت قابلدسترسی بود متن را کاملتر کنم. علاوه بر تهیه کتابهای دیگر که به همت دوستان از خارج خریداری کردم، مطالب بسیاری را از پایگاههای گوناگون اینترنتی جستوجو و ذخیره کردم.
بهطور نمونه در مورد قوانین عکاسی، تمام قوانین عکاسی کشورهای دیگر را از اینترنت دریافت و ذخیره کردم. یا حتی در مورد عکاسی از بلایا و فجایع، به پایگاهی دست پیدا کردم که در این مورد به عکاسان آسیبدیده از مسائل روحی و روانی ناشی از عکاسی از چنین صحنههایی یاری میرساند. توصیههای متخصصان این مؤسسه را ترجمه و به متن کتاب افزودهام. یا حتی گزارشها و داستانهای تصویری برنده جایزه پولیتزر را ترجمه و همراه با عکسها به کتاب اضافه کردهام.
بدین ترتیب حجم کتاب به حدود 700 صفحه افزایش یافت و انتشار کتاب را در یک مجلّد دشوار کرد. همین موضوع باعث شد با تغییر فصلبندی کتاب، آن را برای دو جلد آماده کنم.
از مطالب کتاب چیزی حذف نشده است. فقط در فصل عکاسی ورزشی که به فوتبال آمریکایی پرداخته بود آن را حذف و متنی در مورد عکاسی از فوتبال رایج و جهانی جایگزین آن کردم؛ اما در مورد عکسها تغییر و تحول زیاد بود. من عکسهایی را که در متن به آنها اشاره شده بود و در کتاب موجود نبود از منابع دیگر تهیه و به کتاب افزودم.
راستش احساس میکردم اضافه کردن عکسهایی که در کتاب به آنها اشاره شده و در کتاب اصلی نیامده برای خوانندگان ما مفیدتر خواهد بود. چند کتاب هم به همین خاطر از خارج تهیه کردم. البته تهیه و ارسال این کتابها خود حدیث مفصل دارد. باید توجه میکردم که کیفیت عکسها خوب باشد و به خاطر رنگی بودن کتاب تلاشم بر این بود که عکسها رنگی باشند و بهروز. نمیخواستم برای مثالهای اشاره شده در متن عکسهایی تهیه کنم که از نظر تقویمی قدیمی باشند. شما در این کتاب از مسابقات المپیک 2008 چین که در تابستان 87 برگزار شد یا انتخابات امریکا و اوباما رئیسجمهور منتخب، عکس میبینید. عکسهایی که تاریخ عکاسی آنها بسیار به تاریخ چاپ کتاب ما نزدیک است. حتی در بخش تاریخچه، نویسنده به نشریاتی اشاره کرده بود که عکس آنها به نسخههای جدید آن نشریه مربوط میشد. من از طریق اینترنت گشتم و عکسهایی از نسخههای اولیه این نشریات به دست آوردم.
جالب است به نکتهای هم اشاره کنم که نویسنده در یکی دو مورد لغزشهای سادهای در ضبط اسامی این نشریات داشت که من پس از اطمینان با نویسنده کتاب تماس گرفتم و آنها را یادآوری کردم. یا در مواردی پرسشهایی برایم مطرح میشد که پاسخ آنها را در کتاب نمییافتم و از آقای کِنِت کُوبر در این موارد پرسش میکردم و او همدلانه پاسخ میداد.
تعدادی از عکسها به دلایلی که برای همگان روشن است، قابل انتشار نبود. این عکسها حذف شد. مشکل در مورد عکسهایی بود که در متن مستقیماً به آنها اشاره شده بود و نویسنده در موردش بحث کرده بود. این عکسها را نمیتوانستیم حذف کنیم و به ناچار دستکاری کردیم. البته تمامی این عکسها با نشانه مثلث، مشخص شدهاند.
با توجه به این که مخاطبان کتاب اصلی غربیها هستند، آیا کاری برای بومی کردن کتاب کردهاید؟
واقعیت این است که بیشتر فصلهای کتاب به جغرافیای خاصی تعلق ندارد و مسائل مطرح شده مسائل مشترک اهالی مطبوعات است. از این نظر قطعاً خواننده ایرانی و اهالی مطبوعات و فتوژورنالیستهای ما هم میتوانند از آن بهره ببرند. من در ابتدا میخواستم بخشهایی را مانند قانون که مستقیماً به قوانین حاکم بر مطبوعات آمریکا نظر دارد حذف کنم و قوانین مربوط به کشورمان را جایگزین کنم. هر چند که به این نکته واقف بودم که در این مورد دستمان خالی است، باز دست به بررسی زدم. بررسیهای اولیه نیز این مسئله را ثابت کرد که ما قوانین مدونی در این مورد نداریم. بعداً به این نتیجه رسیدم که بودن این فصل از یک نظر برای ما مفید خواهد بود که در مورد قوانین عکاسی، که ما فاقد آن هستیم، چارهاندیشی کنیم و چارچوبهایی را مطابق شرایط خودمان تعریف و تدوین کنیم.
یکی از مشکلات عکاسی، نداشتن همین قوانین روشن است که هم عکاس محدودیتها را بشناسد و هم اهالی و مجریان قانون حدود کارشان را بدانند. همین موضوع مرا به فکر انداخت که جامعه عکاسی ما میتواند با توجه به اصول اخلاقی و اعتقادی به موارد اشاره شده در کتاب بیندیشد و پیشنویسی را تدوین کند و احتمالاً به یاری مجریان قانون به نتایج روشنی دست یابد. در این کتاب مثلاً گفته است که عکاس میتواند، از فردی مصدوم و سانحه دیده در خیابان، عکاسی کند اما به محض ورود به آمبولانس یا بیمارستان او باید مجوز اخذ کند. نبود همین قانون ساده در کشور ما موجب شده است که مجریان قانون در مواردی مانع کار عکاس شوند و از سوی دیگر، نبود همین قانون موجب شده است که عکاس خود را محق بداند که در بیمارستان هم سراغ فرد مصدوم برود. اگر این محدوده را قوانین ما مشخص کنند نه عکاس خود را محق میداند که به حریم شخصی افراد تجاوز کند و نه مجریان قانون بیدلیل مانع کار عکاس میشوند.
غیر از این، در موارد دیگر هم سراغ اهالی مطبوعات رفتم تا آگاه شوم، مثلاً برای تهیه عکس از آنچه که غربیها خبرهای ناگهانی (Breaking News) مینامند، به چه شکلی عمل میکنند. متأسفانه حتی در این موارد هم وضعیت روشن و مشخصی نداشتیم. یا در صحنههای حوادث در غرب محدودهای را مشخص میکنند به عنوان صحنه جرم. عکاس حق ندارد وارد این محدوده شود. در حالی که این نکته در ایران بهطور قاطع برای عکاس توجیه نشده است. از این رو گاه عکاسان ما گلهمند هستند که چرا در فلان جا مانع کارشان شدهاند. از این موارد فراوان دیده میشود. عدهای گفتهاند داشتن قانون بد بهتر از بیقانونی است. البته، من موافق تصویب قانون بد نیستم، اما معتقدم همین قوانین بد میتواند تکلیف دو طرف، مجری قانون و عکاس را روشن کند.
برمیگردم به پرسش شما، من معتقدم که طرح این نوع مسائل در کتاب میتواند ما را متوجه کمبودها بکند و به اندیشیدن و یافتن چارچوبهای خودمان راهبر شود.
چقدر به متن وفادار بودید؟
با توجه به اینکه جنبه آموزشی این نوع متنها در اولویت است، بنابراین روان بودن متنِ مقصد (فارسی) مهمتر از آن است که ساختار فرنگی را عیناً حفظ کنیم و به قول اهلفن متن ما بوی ترجمه بدهد. من بهسادگی و انتقال مفاهیم بسیار اهمیت میدهم و سعی میکنم نثرم طوری باشد که گویی یک فارسیزبان حرف میزند. البته این بدان معنا نیست که به متن وفادار نبودم. جز مواردی که به ضرورت ــ همانطور که قبلاً گفتم ــ از متن سطرهایی حذف شده است، در بیشتر موارد از منابع دیگر مطالبی هم به کتاب افزودهام.
در هر حال با توجه به مطالبی که افزوده شده و نیز به دلیل افزایش عکس و مطالب مرتبط با آن، کتاب از یک جلد به دو جلد تبدیل شده است و در نتیجه حتی فصلبندی کتاب هم جابهجا شده است. در یک جمعبندی میتوانم بگویم با در نظر گرفتن آنچه که گفته شد، اساساً به متن اصلی وفادار بودم که نکتهای جا نیفتد.
به مطالب جلد دوم هم اشاره میکنید؟
جلد دوم کتاب نُه فصل دارد، از این نُه فصل، چهار فصل را تألیف و به کتاب افزودهام. این فصلها عبارتاند از ترکیببندی، عکاسان جهان، ورلدپرس فتو و جایزه پولیتزر. افزون بر این گزارشها یا داستانهای تصویری برگزیده جایزه پولیتزر را ترجمه و در لابهلای فصلها پراکندهام. امروزه عکاسی به سمت تهیه مالتی مدیا و تصویربرداری ویدئویی گرایش پیدا کرده و فصل 16 و 17 جلد دوم به این دو موضوع مهم پرداخته است. البته در نظر دارم کتاب ویدئوژورنالیسم نوشته کنت کوبر را که اخیراً به دستم رسیده، به عنوان جلد سوم این مجموعه منتشر کنم.
چرا عنوان کتاب را فتوژورنالیسم انتخاب کردهاید و نه عکاسی برای مطبوعات؟
واژه فتوژورنالیسم را بدان سبب ترجیح دادم که فتوژورنالیست از دید من، به روزنامهنگاری گفته میشود که بهجای قلم از دوربین استفاده میکند. در حالی که از عنوان «عکاسی برای مطبوعات» چنین برداشت میشود که عکاس یا فتوژورنالیست عامل مکمل یا سرویسدهنده به مطبوعات است. جالب این که در ایران به عکاسان مطبوعات عکاس خبری میگویند.
در ایران عکاس روزنامه ممکن است برای تکمیل مطالب روزنامه عکس تهیه کند، اما اساساً و در اصل عکاس هم یک روزنامهنگار است. او فردی است صاحبنظر که برای بیان اندیشههایش بهجای قلم با دوربین مینویسد. او مانند مقالهنویس یا ستون نویس یا گزارشگر روزنامه باید به سراغ موضوع برود و از آن مقاله تصویری، گزارش تصویری یا داستان تصویری تهیه کند. شاید اگر بخواهیم معنای تحتالحفظی برای فتوژورنالیسم پیدا کنیم بتوانیم آن را روزنامهنگاری تصویری یا روزنامهنگاری با عکس معنا کنیم.
در کار با چه مشکلاتی روبهرو شدید؟
تقریباً یک سال و نیم وقت صرف ترجمه شد؛ و بهطور متوسط 12 ساعت کار در روز. شاید اگر خودم را محدود به ترجمه متن میکردم و در پی افزودن مطلب یا عکس نبودم کار زودتر از اینها پایان میگرفت اما وسواس بیش از حد کار را طولانی کرد. مثلاً من متن اولیه را ترجمه کردم و هنگامی که کتاب دوم به دستم رسید، کلمه به کلمه متن ترجمه را با کتاب جدید مطابقت دادم و تغییرات را اعمال کردم. مطالبی را که نویسنده کمتر بدانها توجه کرده بود، از طریق مقالههایی که از اینترنت میگرفتم تکمیل میکردم. یا مثلاً در مورد عکسها بگویم که عکسها از کتاب نخست اسکن شد. با دریافت نسخه دوم خیلی از عکسها را کنار گذاشتم و عکسهای جدید را از کتاب دوم جایگزین آنها کردم یا از طریق کتابهای دیگر و منابع اینترنتی آنها را کامل کردم. خیلی از عکسهای اصلی هم کیفیت مطلوبی نداشت از اینرو به پردازش جدی نیاز داشت. حتی در یک مورد عکسهای پدر مسافرخانه، صفحه 242، جلد اول، از خانم کاری رِنه هال خواهش کردم اصل عکسها را برایم بفرستد. او هم لطف کرد فایلهای بسیار سنگین و تمامی عکسهایی را که گرفته بود برایم فرستاد. 24 ساعت با سرعت پایین اینترنت آن دوره گرفتار دریافت عکسها بودم.
در جلد دوم که فصلی را به ویرایش فنی عکس و فتوشاپ اختصاص داده، راضیکننده ندیدم. نه عکسها مطلوب بود و نه مطلب. در نتیجه به کمک یکی از دوستان کارشناس هم متن را تغییر دادم و هم عکسها را. واقعیت این است که ما در ایران کتابی را که چاپ میکنیم غالباً بازنگری نمیکنیم و همان نسخه بارها و بارها چاپ میشود. حیفم آمد که کتاب بهروز نباشد. به زحمتش میارزید که کار طول بکشد اما درنهایت مطلوب باشد.
در مورد معادلهای فارسی هم در مواردی واژهسازی کردم، مثلاً بهجای Candid معادل عکس بیهوا را پیشنهاد کردم. یا بهجای Spot News یا Breaking News خبرهای ناگهانی (خبری که از وقوع آن آگاهی نداریم. در واقع ناآگاهانه رخ میدهد.) را انتخاب کردم.
در مواردی هم واقعیت این است که معادل فارسی برای این واژهها نداریم، مثل رادیو اسکنر که عیناً خود آن را نوشتم. یا عدسی وایدانگل (عدسی گشاد زاویه) یا تلهفتو، که عدسی واید و تلهفتو را به عدسی گشاد زاویه و دورگیر یا واژههایی اینچنینی که بسیار دور از ذهن هستند ترجیح دادم. گاهی پارسی زدگی افراطی درک مفهوم را دشوار میکند. این نوع معادلگزینیها باید از طریق کتابهای درسی به مخاطبان منتقل شود و نه اینکه پس از سالها استفاده یکباره در یک کتاب اقدام به پریشان کردن ذهن خواننده بکنیم.
صفحهآرایی کتاب زیر نظر و با مدیریت شما انجام شده، این طراحی مطابق کتاب اصلی است یا در آن تغییراتی به مناسبت دادهاید؟
این طراحی را نخستین بار در ویژهنامه سیانس اِوی، که نشریه فرانسوی است، حدود بیست سال پیش دیدم. در آن موقع صفحهآرای مجله دانشمند بودم. پنج سال پیش که سردبیری مجله دوربین عکاسی به من سپرده شد با تغییراتی آن را در مجله اعمال کردم. کتاب فتوژورنالیسم که به دستم رسید، دیدم صفحهآرایی کتاب خیلی شبیه طرح مورد علاقه من است. این طرح را با توجه به خط فارسی اندکی تغییر دادیم، اما این تغییرات بیشتر در نسبتها بود تا طرح کلی. در هر حال به قول گرافیستها کار چندین بار اتود شد تا رسیدیم به طرح فعلی. البته در اندازه عکسها گاهی به تناسب صفحه تغییراتی داده شده است و عیناً مثل کتاب اصلی نیست. یا خانم ذوالفقاری فهرست و فصلهای پایانی را طراحی کرد. نمایه داستانهای تصویری در متن فارسی وجود دارد اما در متن اصلی نیست. استخراج نمایه یکی از مشکلترین کارهای کتاب بود و در حدود ده روز کار برد. معمولاً در کتابهای فارسی به دلیل همین دشواری کار ناشر از خیر نمایه صرفنظر میکند، اما به نظر من وجود این بخش بسیار ضرورت دارد.
کنت کوبر کیست؟ و چه جایگاهی در بین عکاسان و به طور خاص در بین فتوژورنالیستها دارد؟
کنت کوبر از اساتید و مدیران فتوژورنالیسم در دانشگاه ایالتی سانفرانسیسکو، در کالیفرنیاست. عکسهای او در نیوزویک، تایم، بیزینسویک، سانفرانسیسکو اگزمینر و نشریات دیگر چاپ شده است. او مشاور روزنامه گلدن کیت اکسپرس هم هست. 30 سال است که فتوژورنالیسم درس میدهد. سوابق درخشانی هم در عکاسی بیهوا، ویرایش عکس، مستندسازی ویدئویی و مالتیمدیا دارد. جایگاه او را در فتوژورنالیسم میتوان از اظهارنظرهایی که عکاسان سرشناس درباره او ارائه کردهاند، دریافت. در پشت جلد اول کتاب فتوژورنالیسم عکاسان معروفی که درباره کار او نظر دادهاند میتواند تا حدودی موقعیت او را برای ما روشن سازد.
آیا ورود رسانههای ارتباطی جدید به معنای مرگ فتوژورنالیسم است؟
من چنین عقیدهای ندارم. امکانات جدید شرایط جدیدی به وجود میآورد و چهره پدیدهها را دگرگون میکند، همانطور که در مورد فتوژورنالیسم چنین است. اگر عکاس خبری زمانی با گرفتن یک عکس کارش به پایان میرسید، عکاس امروز امکاناتی نظیر وبسایتها را در اختیار دارد که میتواند بیش از یک دو عکسی که در مطبوعات کاغذی عرضه میکرد، عکس عرضه کند. مثلاً تا 50 عکس. عکاس امروز با پدیده مالتیمدیا روبهروست. او میتواند تصاویر ویدئویی را همراه با عکسهایش و همراه با صدای شخصیت عکسهایش و صدای محیط کار او ارائه دهد. اینها مرگ فتوژورنالیسم نیست، تغییر پوسته و تغییر چهره است. عکاس امروز امکانات فراوانی به دست آورده است و در این رقابت باید مجهز شود. چشم تیزبین عکاس بزرگترین سرمایه اوست که در کنار این فناوریهای جدید و تسهیلات فراوان میتواند مؤثرتر از گذشته باشد. عکاسان آزادکار در گذشته امکان عرضه عکسهای چاپنشده خود را نداشتند الآن با یک فتوبلاگ آثار خود را در معرض دید جهانیان قرار میدهند. وقتی چنین امکاناتی در اختیار همه باشد بازار رقابت دشوارتر میشود.
و سخن آخر؟
واقعیت این است که کتاب فتوژورنالیسم پروژه سنگینی بود و بهویژه انجام آن با وسواس فراوان همراه بود. با اطمینان میگویم اگر اهالی مطبوعات و نهادهای آموزشی ما به مطالب این کتاب توجه نشان دهند، تحول اساسی در فتوژورنالیسم ما ایجاد خواهد شد. آرزویم این است که نتیجه کار سودمند باشد.