آیندهء دوربینهای جمعوجور
دوربینهای گنجانده شده در ابزارهای دیجیتال هر روز صیقل خوردهتر میشود، آیا به زودی نسل دوربینهای جمعوجور خانگی (کامپکت) ورخواهد افتاد؟ دوربینهای جمعوجور آینده برای گسترش بازار و تسلیمنشدن در برابر دوربینهای ابزارهای دیجیتال – مثل موبایلها و تبلتها – چه ویزگیهایی باید داشته باشند؟
۱. فناوریهای جدید در ساخت لنز و عدسی: سرعت پردازش طبق قانون مور همچنان صعود میکند، سنسورهای بهتر و بهتری ساخته میشود و نرمافزارهای جدید و خلاقانه و بسیار پرطرفداری در اختیار قرار میگیرد. اما برای بهترشدن دوربینهای الحاقی مسلما لنزهای بهتری لازم است و در ساختار و فناوری رایج فعلی اختصاص جای کمتر به لنز معادل کوتاهآمدن در کیفیت است. سازندگان ابزار البته کوتاه نمیآیند و در مواردی برای لنزهای بهتر اما کوچکتر، دست به دامن غولهایی مثل کارل زایس میشوند.
اگر فناوریهای آزمایشگاهی که در پی طرحی نو برای لنزهای فشرده و تخت هستند (مثل این) برای تولید آماده شوند، تاثیری انقلابی بر دوربینهای جمعوجور خواهند داشت.
۲. نرمافزار بهتر: سازندگان ابزارهای دیجیتال معمولا در امر نرمافزار بهتر از دوربینسازها هستند. این طور است که میبینیم که با بهتر شدن کیفیت صفحههای لمسی و ارزانتر شدن قدرت پردازش آنها امکانات خاصی در دوربینهایشان به کار میگیرند که بسی کاربرپسندتر و جذابتر از منویهای معمولا بدترکیب دوربینهای عکاسی است. ضمن این که نرمافزار دوربینهای الحاقی معمولا امکان بهروزشدن دارد.
۳. تاکید و تعریف دوبارهء دوربینهای جمعوجور: روح و تاثیر روانی خاصی که یک ابزار دارد، نقش عمدهای در حیات و ممات آن ایفاء میکند. مثلا چند دهه است که انواع ابزارها به ساعت مجهز شدهاند، اما این باعث نشده که صنعت ساعتسازی از میان برود. در صورتی که سازندگان دوربین به هوشمندی سازندگان ساعت باشند، گنجاندن دوربینهای قابل قبول در ابزارهای دیجیتال هم باعث نابودشدن دوربینهای جمعوجور نخواهد شد.
۴. امکان عکسبرداری بهتر: با عرضه دوربینهای قابل توجه، نوآور، باکیفیت و نسبتا خوشقیمتی مثل سیگما دیپی۱ مریل، توقع کاربر از عکسی که از یک دوربین جمعوجور میتواند بیرون بیاید، عوض خواهد شد. دیپی۱ البته دوربینی مناسب طیف مخاطبان عام دوربینهای جمعوجور نیست اما مسلما فناوریهای خاص، موفق و گران به مرور زمان ارزانتر و در دسترستر خواهند شد.
۵. طراحی شاخص: دوربینهای جمعوجور معمولا زشت و بدکاربرد هستند. عرضه رنگهای مختلف و کوچکسازی الزاما باعث بهترشدن طراحی نمیشود. برای یک طراحی خاص باید هزینهها و زمان قابلتوجهی صرف کرد. باید روزی در صنعت دوربین جمعوجور طراحی خیلی جدیتر گرفته شود، در حال حاضر بهترین طراحیها در محصولات شرکتهایی دیده میشود که چند دهه سابقه معتبر در طراحی خوب دارند، مثل لایکا. روش شرکتهای این چنینی عرضه طرحی خوب و سالها (گاهی دههها) بهرهبرداری از آن است. شرکتهای امروزیای که طراحی را جدی میگیرند چنین روشی دارند و طول حیات طراحیهای موفقشان طولانی است (مثل اپل).
یک دوربین جمعوجور خوب باید صاحب هویت شاخص و طراحی چشمگیر باشد، منظورم چیزی است که در محصولات افسانهای مثل پولاروید اساکس ۷۰ است.
۶. شبکه و اشتراکگذاری: اتصالپذیری و امکان اشتراکگذاری آسان، سریع و ارزان نیازهای روز است. بر اساس همین نیازهای است که نرمافزاری مثل اینستاگرام در مدتی کوتاه به چنان جایگاهی میرسد. دوربینهای جمعوجور آینده باید پاسخهای خوبی به این گرایش بدهند.
۷. قیمت مناسب: قیمت مناسب برای هر کالایی مهم است، برای کالاهایی که بازار بزرگی را هدف گرفتهاند مهمتر. گمان من این است که دوربین جمعوجوری که میخواهد فروش فراوان کند نمیتواند از چهارصد دلار گرانتر باشد. مگر در نسخههای خاص و سفارشی.
چه شرکتی ممکن است اولین دوربین دیجیتال با تمام ویژگیهای فوق باشد؟ شاید شرکتی جدید و جوان که از طرحی نو در انداختن هراس و چیزی برای باختن نداشته باشد. اما از شرکتهای موجود؟ اجازه بدهید جسارت کنم و سونی را مستعدتر بدانم: شرکتی که سازندهء سنسور و مبدع فناوری است، محصولات درخشان و تاریخی در کارنامه دارد، نوگرایی را ارزشمند میداند و با سرسختی میخواهد در صنعت دوربین جا بازکند و در راه رسیدن به این هدف قدمهای جدیای نیز برداشته است.