راز و شگرد کار
گاه از من سوال میکنند که چند سال است به عکاسی مشغول هستم، پاسخ میدهم «چهار یا پنج سال اما اگر بخواهید زمانهای مفید و فعال را اندازه بگیرید کلن به شش ماه نمیرسد». افراد بعد از شنیدن این پاسخ معمولا با تعجب – گاهی ناباوری – میگویند: «خیلی خوب جلو آمدید» یا «راز کارتان چیست؟». چند بار تامل کردهام که به غیر از تعارف، پاسخ خوبی برای این سوال داشته باشم. در واقع پرسنده میخواهد بداند که چیزهایی که بلدم را چطور یاد گرفتم. به این نتیجه رسیدم که یکی از مهمترین رازها «اجتناب از معلم ناشی است».
هادی چنین گفت: «اشتباه یاد نگرفتن، اساس یاد گرفتن است»!
زمانی که ذهن با مزخرف پر میشود، تصحیح و تسویه این مزخرفات کار طاقتفرسا و سترگی است. پس بهتر است که در انتخاب معلم شایسته بسی وسواس داشت. با گستردگی رسانهها در دنیای امروز، اجتناب از منبع و مدرس بد دشوار نیست. مثلا هر کتاب شاخصی را که انتخاب کنید، میتوانید نظر چندین خواننده را در مورد آن بخوانید و بدانید. اگر فیلم آموزشیای گیرتان آمد با مراجعه به سایت سازنده به راحتی با معلم آشنا میشوید و نمونه کارها و سابقهاش را میبینید. اینها نعمات بزرگی است و من از داشتنشان احساس خوشبختی میکنم.
عمر کوتاه است، حیف است که به اراجیف تلف شود.
یاد جمله ی صمد بهرنگی افتادم که می گفت : هر کتابی ارزش یک بار خواندن را دارد.
اما به جمله که فکر می کنم باورش سخت می شود که قبول کنم زیرا هر بار که کتاب بدی می خوانم لذت خواندن یک کتاب خوب را از دست داده ام و حسرتا که عمر کوتاه است(هرچند عده ای می گویند عمر کوتاه نیست این ما هستیم که کوتاهی می کنیم)
کسی به من گفت :یاد دادن فتوشاپ سخت تر از یادگیری آن است.
هر روز که می گذرد بیشتر به عمق این جمله ها می رسم
جمله ای که گفتید را به یاد می سپارم به عنوان جمله ی سوم.