عباس را عکاس عکاسان نامیدهاند. عکسهای عباس، که از ۱۹۸۰ از اعضای «مگنوم»، معتبرترین آژانس عکاسی جهان بوده، در هزاران مجله در سراسر دنیا به چاپ رسیدهاند. عکسهای او از جنگ ایرلند شمالی در اواخر سالهای دهه ۱۹۶۰، عکسهای او از پشت صحنه مسابقه معروف «غرش در جنگل»میان محمدعلی کلی و جورج فورمن در سال ۱۹۷۴، پژوهشهای او در باب اسلام و مسیحیت، و نیز عکسهای او از مبارزات ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی از زمره مشهورترین و تحسین برانگیزترین عکسهای قرن بیستم محسوب میشوند. با این حال، عکسهای عباس از ایرانِ دوران انقلاب به نوعی، فراسوی کارهای دیگر او قرار میگیرند. عباس ایرانی است. عباس میگوید «رابطهای حرفهای با خداوند دارد. هیچکدام در کار همدیگر دخالت نمیکنیم.» عباس تا ۱۹۷۰ به ایران برنگشت. این تنها چیزی است که از زندگی شخصی او میدانیم؛ همین و بس. او تنها از ما میخواهد عکسهایش را ببینیم، و تنهایش بگذاریم. حتی نمیخواهد نام خانوداگیاش را صدا بزنیم، همان «عباس» کافی است.
یک عکاس آنقدر در دنیای عکسهای خود غوطهور است که از خود خبری ندارد.
شهرت عباس عطار به حدی است که امروز در دنیا با نام کوچکش شناخته میشود. کافی است نام او را در گوگل جست و جو کنید. آنجا است که میبینید «Abbas» نامی است که او با آن شناخته میشود. وی پس از موفقیتهای فراوان عکسهایش، از سال ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۱، به عنوان رئیس دورهای مگنوم انتخاب شد. افتخاری که تنها نصیب معدودی از افراد شده است که در میان آنان نام بزرگان تاریخ عکاسی مشاهده میشود.
به غیر از نزدیکی فیزیکی به سوژه، باید ارتباط نزدیکتری را از لحاظ روحی با آن برقرار کرد و هر عکاسی در ابتدای راه باید بداند که برای عکاسشدن به معنای واقعی، ابتدا باید خود را جزئی از سوژه و آدمهای آنسوی لنز خود بداند؛ نه چیزی جدا از آنها.(همشهری آنلاین ۸۵/۸/۲۶)
کار در سارایوو برای من تجربه احساسی عجیبی بود. کودکی را دیدم که در زیر بمباران جانش را از دست داده بود، اما همچنان چشمانش بازبود. به نظر میآمد غرق در رویای خود است.
من خود را وامدار نقاشانی مانند پیکاسو و کاراواجو میدانم.
وقتی شما عکاس آماتوری هستید، یا نه عکاسی حرفهای هستید اما مخاطبان محدودی دارید، هیچگاه تحت اتهام داشتن گرایشات سیاسی و اعتقادی قرار نخواهید گرفت. اما عباس عطار، به دلیل شهرت فراوان و همچنین توانمندی ویژهاش در عکاسی، همیشه آثارش زیر ذرهبین بودهاند. عکسهای وی از کشورهای مسلمان، بازخورد ویژهای در کشورمان داشتند.
عباس درباره مذهب اینچنین میگوید:
«مذهب معمای بزرگی در زندگی من محسوب می شود. این موضوع دلربا سال ها مرا شیفته خود کرده و بالاخره توانستم بفهمم که چرا مردم به تشریفات مذهبی پایبند هستند و نیاز روحی عمیق آنها حکم میکند که اعتقادات خود را استوار نگه دارند.»(مصاحبه با روزنامه شرق، ۸۲/۱۰/۴)
یکی از منتقدین هنری نیز در روزنامه شرق درباره آثار او چنین مینویسد:
«کتاب مصور و معروف «الله اکبر» (Allaho Akbar) نمونه کاملی از عشق او به دانستن و عمیق شدن در مذهب و اعتقادات دینی مسلمانان است. او بیش از 14سال از زندگی حرفهای و عکاسیاش را وقف ثبت مسائل مذهبی و تقابل نگاههای نهفته در مذاهب جهان کرده است.»(روزنامه شرق، ۸۲/۱۰/۴)
دنیای هنر، دنیایی عمیق و تاویل پذیر است. از یک بیت از اشعار حافظ، میتوان هزار معنی کاملاً متفاوت برداشت کرد؛ «هرکسی از ظن خود شد یار من». عکسهای عباس نیز از این قاعده مستثناء نیستند. قضاوت درمورد عکسهای او و مضامینی که او قصد انتقال آنها از طریق عکسهایش را داشته کار سادهای نیست. اما کسانی هم هستند که عکسهای او را سیاه نمایی جوامع اسلامی و ایران میدانند.
شما میتوانی ظالمان و ستمگران را درک کنی، ولی نمیتوانی کارهای آنان را توجیح کنی.
عباس در اوخر دهه هفتاد شمسی، پس از ۱۷ سال به ایران بازگشت. وی با حضور در نقاط مختلف ایران، به عکاسی پرداخت و وطن خویش را از قابهای زیبای خود محروم نکرد. حضور عباس در ایران و گرفتن عکسهای اجتماعی و سیاسی او، خالی از حاشیه نبود.
هنری کارتیه برسون برای من مانند یک «عمو» بود. در دنیای من «عمو»ها نماد شکل خاصی از محبت هستند. آنها به سختگیری پدر نیستند.
یا مردم دستهای دیوانهاند، یا دنیا جای خسته کنندهایست.
من دنیا را سیاه و سفید میبینم و گرفتن عکسهای سیاه و سفید به من کمک میکند تا بر واقعیت مستولی شوم.
آیا عکاسی نوشتن با نور نیست؛ با این تفاوت که نویسنده در زمان نوشتن مستولی بر کلمات است اما در عکاسی، این عکاس است که تحت تأثیر عکسش قرار میگیرد؛ با این تفاوت که باید پا را از مرز واقعیت فراتر بگذارد تا زندانیاش نشود؟(همشهری آنلاین ۸۵/۸/۲۶)
انقلاب و بعد آن:
بعضی وقتها فکر میکنید میدانید جریان چیه، ولی بیشتر وقتها واقعا نمیدانید چه خبره. بنابراین باید سعی کنید هرچه میتوانید جنبههای مختلف موضوع را پوشش دهید.
عباس عطار امسال ۷۴ سالگیاش را جشن میگیرد. وی هنوز هم به نقاط مختلف دنیا سفر میکند و ضمن عکاسی، ورکشاپهای آموزشی مختلفی نیز برگزار میکند. مساله اینجاست که ما چقدر هنرمندان مطرح کشورمان را میشناسیم؟ چند عباس دیگر در دنیا شهرتی برای خود دارند و ما (به عنوان ایرانی) از آن غافلیم؟
سلام.
چقدر کار خوبی کردید جهت معرفی آقای عطار. واقعا جامعه ما نیازمند معرفی بزرگان و پیشکوستان هنری هست. هر چند که سال ها خارج از کشور باشن. تشکر از مطالب مفید مجله پیکسل
عالی بود استفاده کردیم
عالى بود. باز هم از این مقالات منتشر کنید????????
ممنون از پست خوبتون. فقط دانشگاه الازهر درسته نه الاظهر.
http://www.azhar.edu.eg/