استفاده از حرکات دوربین: شیفت
همانطور که پیش از این اشاره شد، به حرکت در جهات بالا، پایین، چپ و راست برد لنز یا برد فیلم، شیفت میگویند. همچنین اغلب به شیفت به سمت بالا Raise و به شیفت به سمت پایین Fall میگویند. اما بیان دقیقتر میتواند این باشد که هنگامی که برد لنز و برد فیلم با هم موازی هستند اما محور لنز و مرکز فیلم/حسگر بر هم منطبق نیستند، جلو و عقب دوربین نسبت به هم شیفت کردهاند. این تعریف از این رو حائز اهمیت است که برخی اوقات با تیلت یا سوینگ همزمان جلو و عقب با شیفتی ناخواسته روبرو میشویم. برای مثال اگر برد فیلم و برد لنز هر دو ۱۰ درجه به سمت راست چرخانده شوند دیگر با سوینگ روبرو نیستیم بلکه جلو و عقب نسبت به هم شیفت کردهاند و اگر برد فیلم ۱۰ درجه به راست و برد لنز ۵ درجه به همان جهت بچرخد ما با ۵ درجه سوینگ و مقداری شیفت روبرو هستیم، هرچند این توضیحات در نوشتار گیجکننده به نظر میرسند، اما در هنگام کار با دوربین، به سادگی قابل فهم هستند!
بیشترین استفاده حرکت شیفت در اصلاح پرسپکتیو است. از این رو بسیاری این حرکت را تحت عنوان اصلاح پرسپکتیو بیان میکنند، اما شیفت استفادههای دیگری نیز دارد که به آن خواهیم پرداخت. اما در ابتدا به بررسی دقیقتر اصلاح پرسپکتیو میپردازیم.
همانطور که میدانید اگر فیلم/حسگر، موازی با صفحه موضوع باشد (برای مثال موازی نمای ساختمان) تصویری با پرسپکتیو تخت خواهیم داشت. اغلب این تعریف در دوربینهای عادی به نحوی دیگر بیان میشود: اگر روبروی یک صفحه بایستید و عمود بر آن عکاسی کنید(یعنی لنزتان را مستقیم به آن نشانه بگیرید) تصویری با پرسپکتیو تخت خواهیم داشت. اما این تعریف در ویوکمرا کارآمد نیست؛ چرا که لنز و حسگر میتوانند مستقل از هم حرکت کنند. برای مثال می تواند لنز عمود بر نمای ساختمان باشد اما فیلم یا حسگر با نمای ساختمان موازی نباشد.
اگر در هنگام عکاسی از ساختمان بلند، به منظور دستیابی به پرسپکتیو تخت، لنز مستقیم به سوی ساختمان نشانه رود ، قسمت بالای ساختمان را از دست خوا یم داد. در این جا شیفت با سمت بالا کمک کننده خواهد بود. با استفاده از این حرکت هم میتوان به پرسپکتیوی تخت دست یافت و هم تمامی یک ساختمان را در کادر دوربین نگه داشت.
حال فرض کنید این تصویر، برش خورده یک تصویر بزرگتر ( مشابه تصویر کوچک) باشد، بدین ترتیب نیاز است تا دادههای تعداد زیادی پیکسل از دست برود. این اتفاق در بکهای دیجیتال گران قیمت، میتواند هزینه زیادی داشته باشد چرا که برای مثال بک دیجیتالی با 20 مگاپیکسل اضافه، میتواند هزینهی اضافی بیشتر از۱۰۰۰۰ دلاری در بر داشته باشد. از این رو قابلیت حرکت دوربین در عکاسی با بکهای دیجیتال بسیار حائز اهمیت است.
یکی دیگر از پرکاربردترین مزایای شیفت، ایجاد امکان جاگیریهای مختلف برای عکاس است که در عکاسی منظره و معماری بسیار کارآمد است. برای مثال در تصویر زیر از عکاس، ناداو کندر (Nadav Kander)، با استفاده از شیفت بسیار زیاد خود را همسطح افراد روبروی دوربین قرار داده تا از دیدی متعارف به موضوع نگاه کند، در عین حال با حفظ پایههای پل، از آنها در تصویر خود بهره برد. در حالت عادی برای حفظ پرسپکتیو ستونها و قرارگیری افراد و پل در یک کادر نیاز است که تا نیمی از ارتفاع پل بالا رویم و آنگاه از آنها عکاسی کنیم. در غیر این صورت باید از لنزی با زاویه بسیار باز استفاده کنیم و در انتها با برش قسمت زیادی از تصویر به چنین تصویری دست یابیم که به طبع با کاهش کیفیت همراه خواهد بود. که با توجه به ابعاد ارائه تصاویر این عکاس، این افت کیفیت قابل قبول نیست.
تصویر زیر نیز قابلیت شیفت دوربین به جایگیری عکاس کمک کرده است. الک سوث(Alec Soth) در این تصویر همتراز فرد روبروی دوربین قرار گرفته است و فرد به روبرو (یعنی به دوربین) خیره شده است؛ با این حال چشمان فرد در وسط تصویر جای نگرفتهاند. همچنین همانطور که مشاهده میشود ساختمانی که فرد را دربر گرفته، کامل و با پرسپکتیو تخت به ثبت رسیده است.
تصویر زیر از ژوئل استرنفلد( Joel Sternfeld) نیز همانند تصویر استفن جان از شیفت به سمت پایین بهره برده است. در این تصویر علاوه بر دستیابی به پرسپکتیوی تخت برای ساختمانها، از سهم آسمان پرنور کاسته شده و بر سهم زمین که در این تصویر اهمیت زیادی دارد، افزوده شده است.
اما اهمیت جایگیری و حرکات دوربین در تصویر نوئمی گودال (Noemie Goudal) در راستای دستیابی به خطای بصری، بسیار بیشتر است. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میشود جایگیری دوربین در دستیابی به تصویری اینچنینی بسیار تعیین کننده است و در واقع برای دستیابی به این خطای بصری، دوربین جای خود را بر عکاس تحمیل میکند. در اینجا با توجه به نیاز به تراز بودن دوربین برای دستیابی به پرسپکتیو تخت، دستیابی به ترکیببندی مناسب کاملا وابسته به حرکات دوربین است.
علاوه بر موارد اشاره شده، شیفت میتواند به ثبت تصویری عکاسانهتر کمک کند. نمونه خوب این ادعا تصویر صحنهپردازیشده جف وال (Jeff Wall) است که با توجه به نقاشیای از هوکوسای (Hokusai) به ثبت رسیده است. با توجه به این دو تصویر درمییابم که خط افق تصویر وال و تصویر هوکوسای با هم تفاوت زیادی دارد. افق هوکوسای تقریبا در وسط تصویر قرار دارد که طبیعتا نمودی نقاشانه دارد. چرا که اگر بخواهیم به افق نگاه کنیم طبعا رو به بالا یا پایین نگاه نخواهیم کرد، بلکه مستقیما به روبرو خیره میشویم. در نتیجه انتظار میرود افق در مرکز تصویر جای گیرد. اما با تجهیزات عکاسی میتوان هم به روبرو خیره شد و هم افق را در پایین یا بالای کادر جا داد. در تصویر کندر نیز با این ویژگی روبرو بودیم. اما در تصویر وال و با توجه به تصویر هوکوسای، تفاوت نگاه عکاسانه و نگاه نقاشانه پررنگتر میشود .
استفاده از حرکات کنترل پرسپکتیو، همانند دیگر امکانات دوربین تابعی از خلاقیت عکاس است. بدینترتیب این متن تنها برخی از کارکردهای بارز حرکات کنترل پرسپکتیو را بیان نموده است. در پایان اگر سوال یا ایدهای در مورد استفاده از این امکان ویوکمراها دارید خوشحال میشویم با ما در میان بگذارید.
ای بابا ، ما که با 7d نمیتونیم از این کارا بکنیم
دوست عزیز، شما هم با استفاده از لنزهای تیلت-شیفت می تونید به نتایج مشابهی برسید. کافیه بدونید برای عکاسی ای که می خواهید دنبال کنید، کدام فاصله کانونی مناسبه، بعد به سراغ لنز مناسب برید
موفق باشید
اره میدونم ولی قیمتش واسه من بالاست و واسه کرایه هم که گیر نمیاد ! اگر هم باشه باز هم واسه من گرون درمیاد
بله دوست عزیز می دونم چی میگی :)) درک می کنم کاملا