معرفی عکاس: گوهر دشتی
در این پست از مجموعه معرفی عکاس، نگاهی داریم به اثار گوهر دشتی.
گوهر دشتی متولد ۱۳۵۹ اهواز، فارغ التحصیل مقطع فوق لیسانس رشته عکاسی از دانشگاه هنر تهران است. دشتی تا به امروز نمایشگاههای متعددی در کشورهای مختلف برگزار کرده است و یکی از برجستهترین عکاسان ایرانی محسوب میشود. دشتی در عکسهایش عمدتاً به مسائل اجتماعی با ارجاع به تاریخ و فرهنگ و بهطور خاص از دیدگاه جامعهشناسی و انسانشناسی میپردازد. نقطه شروع آثار دشتی همواره محیط اطراف و خاطراتش بوده است. او با حساسیت سعی دارد در رابطهاش با جامعه و جهان کندوکاو کند. فعالیت دشتی بهشکلی پیوسته از زندگی و ارتباط شخص با جهان و همچنین امر سیاسی با امر خیالی گسترش پیدا کرده است. دشتی نمایشگاههای متعددی در نقاط مختلف جهان برگزار کرده و آثارش در موزهها، فستیوالها و بیینالهای مختلف به نمایش درآمدهاست.
دشتی در جدیدترین آثارش، از طریق مشاهدات شاعرانهاش از انسان و حیات گیاهی، خویشاوندی ذاتی بین جهان طبیعی و مهاجرتهای انسانی را مورد بررسی قرار داده است. این عکاس که شیفته روایات انسانی-جغرافیایی و پیوند آنها با تجربیات شخصی خودش است، بر این باور است که طبیعت چیزیست که آن را به معانی چندگانه «خانه» و «جابهجایی»، پیوند میدهد.
یکی از نمایشگاههای عکس گوهر دشتی با عنوان «خانه» در گالری محسن برگزار شده است. دشتی در این مجموعه عکس خانه را در وضعیت آشفته و غیر متعارف به تصویر میکشد. بهغیر از نمایشگاه «خانه» دشتی نمایشگاه مشهور دیگری هم در ایران برگزار کرده است با عنوان «تجزیه آهسته» که در این پست میخواهیم توضیح مختصری درباره چند عکس از این مجموعه بدهیم.
این مجموعه عکس که به شیوه مجموعه عکس قبلی دشتی، «جنگ و زندگی روزمره»، صحنهپردازی یا کارگردانی شده است، هر کدام یک یا دو پرسوناژ زن، مرد یا کودک را، اغلب در فضای داخلی خانه و با ژستهایی کم و بیش متعارف به تصویر کشیده است. عنصر تکرارشونده این مجموعه، لکه یا جریانی از خون است که حضور ناغافلش جای خاصی در هر عکس – جیب پیراهن مرد، توپ پلاستیکی پسربچه، جای خالی زن در رختخواب، زیر تلفن در مقابل دختربچه و …- شوک اولیهای به بیننده وارد میکند و بهطرزی مشکوک از حادثهای نامعلوم خبر میدهد که انگار پیش از این اتفاق افتاده است، اما تهدیدی آزارنده برای لحظات پیش رو هم محسوب میشود…
بهعبارتی عکاس، عامدانه در هریک از عکسهایش شاهکلیدی در اختیار بیننده گذاشته که با قفلهای زیادی چفت میشود، اما قاطعانه نمیگوید که از کدام در باید وارد شد.
میشود گفت آنچه بیش از همه عکسهای مجموعه را قابل تأمل و تأثیرگذار میکند، همان بخش آشنا و باورپذیر آنها، یعنی صحنههای زندگی روزمره مردم عادی است که حس همذاتپنداری بیننده را برمیانگیزد و او را در فکر نابسامانی شرایطی فرو میبرد که به آن خو گرفته؛ وضعیتی که ممکن است خودش هم در فاش شدن آن دخالت داشته یا به آن دامن زده باشد. چراکه سوژههای انسانی عکسهای دشتی همواره در نقش قربانی ظاهر نمیشوند. بلکه بهنظر میرسد گاهی خودشان مسبب درد و رنجاند: مردی که حین گرفتن عکس یادگاری با همسرش، پیراهنش خونی است؛ کودکی که انگار تازه از بازی برگشته، در حالیکه درزهای توپ پلاستیکیش خونی است یا زنی که کاردبهدست، قصد سلاخی ماهی خونآلودی را پیش چشم پسرش دارد؛ انگار که آماده برگزاری مراسم آئینی قربانی به دست خودش است.