مقایسهی فلاش ایندرا 500 فوتیکس با پروفوتو بی1- بخش اول
در سالهای اخیر فلاشهای سازگاربا باتری مختلفی به بازار عرضه شده است. در این میان فلاش پروفوتو بی1، که در سال 2014 از طرف TIPA برندهی جایزهی بهترین سیستم فلاش حرفهای ، بیشک یکی از بهترینها است. متن پیش رو به مقایسهی این فلاش موفق با فلاش ایندرا 500 میپردازد که اتفاقا همراه کوچکترش، یعنی ایندرا 360، برندهی امسال TIPA بوده است.
فلاشهای ایندرا 500 و بی1، در واقع بر روی کاغذ فرق چندانی با یکدیگر ندارند. اما با توجه به کارکردهای تخصصی، سیستمی که کاربر از آن بهره میبرد و البته قیمت، تفاوتهایی در آنها به چشم میخورد. در مورد مشابهات باید گفت که هر دوفلاش از قدرت 500 ژول بهره میبرند؛ از قابلیت همزمانی سریع پشتیبانی میکنند؛ با سیستم برقرسانی باتری (لیتیوم-یون) سازگارند؛ نور مدلینگ الایدی دارند؛ صفحهی نمایشگر و تنظیمات هر دو بر روی بدنهی فلاش تعبیه شده است، گیرندهی داخلی تیتیال (نیکون و کانن) و گیرندهی داخلی غیر تیتیال (دستی) سازگار با بسیاری از دوربینهای حرفهای دارند و از اتصال USB به منظور بهروزرسانی نرمافزار داخلی بهره میبرند.
در ادامه تفاوتهای اساسی این دو فلاش به تفکیک در شاخههایی چون ساختار بدنه، سیستم برقرسانی و پارامترهای مرتبط با نور فلاش بررسی میشوند. این شاخهها در واقع به صورت نظری به تفاوت این دو فلاش اشاره میکنند. همچنین در بخش پایانی متن، به بررسی عملیتر این فلاشها خواهیم پرداخت که شامل مقایسهی آنها در استودیو، مقایسه در خارج از استودیو، مقایسهی کیتهای ایندرا500 و بی1، مقایسهی این فلاشها در نسبت با سیستم پروفوتو و سیستم فوتیکس و… خواهد پرداخت.
تفاوت در ساختار فلاشهای ایندرا500 و بی1:
در مورد تفاوت باید در ابتدا به سیستم یکپارچهی پروفوتو بی1 و سیستم دوتکهی ایندرا 500 فوتیکس اشاره کرد که هر یک مزایا و معایب خود را دارد. در مورد بی1 باید گفت سیستم یکپارچه به کاربر اجازه میدهد تا به دلیل عدم وجود کابل، با راحتی بیشتری فلاش را جابهجا کرده و درهرجایی قرار دهد. البته بدیهی است این تمهید به وزن بیشتر و ابعاد بزرگتر فلاش منجر میشود که به صورت متناقضی جابهجایی فلاش را سختتر میکند. در مقابل، ایندرا 500 با سیستم دو تکه، هد فلاشی سبکتر را در اختیار کاربر قرار میدهد و از آن مهمتر امکان تغذیهی همزمان دو فلاش را فراهم میآورد. البته دلیل اصلی طراحی دو تکهی ایندرا، سازگاری همزمان این فلاش با برق و باتری است. اگر این سیستم یکپارچه طراحی میشد، کاربر میبایست همواره وزن مازادی را با خود حمل مینمود. لازم به ذکر است پروفوتو، سیستم دوتکهی مشابه ایندرا500 را نیز به بازار عرضه کرده است که البته در مقایسه با بی1 قدرت و قیمت کمتری دارد.
در تقابل با پروفوتو بی1، فوتیکس برای امکان جابهجایی بیشتر کابل اتصال پنجمتری را در کنار ایندرا 500 عرضه میکند که در نگاه اول در مقایسه با کابل فلاشهایی مانند بی2 بسیار نازک به نظر میرسد. این در حالی است که این فلاش قدرتی معادل دو برابر قدرت فلاش پروفوتو بی2 را فراهم میآورد و طول کابل آن بیش از دو برابر طول کابل بی2 است. نازک بودن کابل ایندرا500 به دلیل تعبیهی سیستم فلاش در درون هد فلاش است، بدین ترتیب کابل ایندرا تنها مسیر عبور جریان مورد نیاز شارژ خازنهای فلاش است که به طور متوسط حدود 0.5 ثانیه به طول میانجامد. در مقابل، کابل فلاشهایی مانند بی2 یا کابل فلاشهایی که با ژنراتور کار میکنند، باید جریان مورد نیاز تخلیهی فلاش را در زمان حدودی 1/5000 ثانیه از خود عبور دهند، بدیهی است برای جچنین منظوری به کابلهایی قدرتمندتر نیاز است. تمهید فوتیکس در تعبیهی سیستم شارژ در خود هد فلاش سبب میشود تا هنگام استفاده از دو هد فلاش به طور همزمان، افزایش قدرت یکی، تاثیری بر قدرت هد دیگر نداشته باشد.
به مقایسهی ایندرا 500 و بی1 بازگردیم. بر اساس ادعای دو شرکت، باتری پروفوتو بی1 پاسخگوی 220 تخلیهی فلاش با حداکثر قدرت است، در حالی که ایندرا 500 فوتیکس با باتری 5000 میلیآمپر، 360 تخلیه با قدرت کامل را امکانپذیر می کند. البته بدیهی است باتری پرقدرتتر ایندرا، به زمان بیشتری هم برای شارژ شدن نیاز دارد. باید گفت، ایندرا 500 به چنین باتری پرقدرتی نیاز دارد، چرا که همانگونه که اشاره شد باتری ایندرا500 امکان تغذیهی همزمان دوفلاش را فراهم میآورد که استفاده از چند فلاش ایندرا را به مراتب مقرونبهصرفهتر از استفاده از همان تعداد فلاش بی1 میکند. اگر فوتیکس از باتری کوچکتری برای این فلاش بهره میبرد، کاربر میبایست در هنگام استفاده از یک باتری به همراه دو فلاش، همواره تعداد زیادی باتری به همراه میداشت.
تفاوت اساسی دیگر در سیستم برقرسانی این دو فلاش در این است که ایندرا 500 علاوه بر باتری، با مبدل برق شهری نیز به کار میافتد، در حالی که پروفوتو بی1 فاقد چنین قابلیتی است. بدینتریب برای استفاده در داخل استودیو، ایندرا 500 به راحتی از رقیب خود پیشی میگیرد -البته کاربر باید مبدل برق شهری را به طور جداگانه خریداری نماید. فوتیکس مبدل برق شهری خود را نیز طوری طراحی نموده است که امکان تغذیهی همزمان دو فلاش را فراهم میآورد. به علاوه فلاشهای ایندرا در هنگام تغذیه از مبدل برق شهری حدودا دوبرابر سریعتر شارژ میشوند. مبحث پارامترهای مرتبط با نور فلاش در بخش بعدی، به صورت جداگانه بررسی خواهند شد، در هنگام بررسی پارامترها به خاطر داشته باشید که مقایسه بر اساس کارکرد دو فلاش با باتری صورت گرفته است.
علاوه بر سیستم برقرسانی، این دو فلاش تفاوتهای ساختاری دیگری نیز دارند. یکی دیگر از مهمترین تفاوتهای این دو فلاش، اتصال شکلدهندههای نور این دو فلاش است. پروفوتو از اتصال انحصاری خود بهره میبرد که البته مبدلهایی نیز برای آن وجود دارد. همچنین، هرچند فلاش بی1 و به طور کلی سری OCF پروفوتو با اغلب شکلدهندههای پروفوتو سازگارند، اما به دلیل بهرهبری از لامپ مدلینگ الایدی با حرارت کم، پروفوتو شکلدهندههایی را انحصارا برای این سری تولید کرده که سبکتر بوده و راحتتر حمل میشوند. به علاوه سری OCF به دلیل بهرهبری از این لامپهای مدلینگ، گسترهی بسیار وسیعی از ژلهای رنگی را عرضه کرده است که با شعار این شرکت یعنی ”light shaping company” بسیار همخوانی دارد. در مقابل، فوتیکس از اتصال پرطرفدار بونز استفاده میکند که گسترهی وسیعی از شکلدهندهها را با قیمتی کمتر در اختیار کاربر قرار میدهد. علاوه بر این، فوتیکس شکلدهندههای متنوع بسیاری را به بازار عرضه کرده است که در متن بررسی فلاش ایندرا معرفی شدند. به طور کلی اگر اگر از شکلدهندههای خاص پروفوتو – که قیمتی معادل یک فلاش استودیویی حرفهای و حتی بیشتر از آن را دارند- بگذریم، باید گفت هر دو فلاش از گسترهی بسیار وسیعی از شکلدهندههای مشابه بهره میبرند که البته بدیهی است، مدلهای مشابه پروفوتو به مراتب گرانقیمتتر هستند؛ البته کاربران این شکلدهندهها، به خوبی دلیل این گرانی را درک میکنند.
نکتهی حائز اهمیت در مورد شکلدهندههای این دو فلاش، رفلکتور سخت (کاسه) داخلی فلاش بی1 و کاسهی خارجی و قابل جداشدن ایندرا500 است. امکان برداشتن کاسه و دستیابی به زاویهی پخش نور 180 درجه، در هنگام استفاده از چترها و سافتباکسهای بزرگ و کمعمق بسیار حائز اهمیت است. این امکان در ایندرا 500 وجود دارد اما رفلکتور سخت داخلی بی1، زاویهی پخش نور این فلاش را به 77 درجه کاهش میدهند. همچنین وجود این رفلکتور داخلی، مانع کارآمدی کامل رفلکتورهای سخت فوقالعادهی پروفوتو مانند رفلکتورهای زوم و رفلکتور مگنوم میشوند؛ چرا که این رفلکتورها برای فلاشهای بدون رفلکتور داخلی طراحی شدهاند – البته این رفلکتورها همچنان با فلاشهای بی1 و بی2 سازگارند و اغلب آنقدر گران هستند که این محدودیت چندان حسرتبرانگیز نباشد.
نکتهی آخر در مورد ساختار این فلاشها (سیستمهای نورپردازی) سازگاری آنها با فلاشتریگرهای پروفوتو و فوتیکس است. در واقع به دلیل تعبیهی گیرندههای داخلی در این فلاشها، این تفاوت بیش از آنکه به فلاشها مربوط باشد، به تریگرها مرتبط است. پروفوتو از گیرندهی داخلی پروفوتو ایر و پروفوتو ایر تیتیال بهره برده است . در مقابل، فوتیکس گیرندههای داخلی اودین و استراتو را در داخل ایندرا تعبیه کرده است. این تریگرها کارکردهای بسیار مشابهی دارند و شاید بتوان بیشترین اختلاف آنها را همانگونه که انتظار میرود در قیمت آنها پیگیری نمود. اما شاید نکتهی درخور توجه دیگری نیز در این مقایسه وجود داشته باشد و آن سازگاری تریگر اودین و استراتو با فلاشهای روی دوربین است که امکان استفادهی همزمان از فلاش رویدوربین و فلاشهای استودیویی ایندرا را فراهم میآورد. این اختلاف از آنجا نشات میگیرد که ایندرا500 بزرگترین عضو خانوادهی فوتیکس است در حالی که بی1 و بی2، کوچکترین اعضای خانوادهی پروفوتو هستند. در واقع هرچند مقایسهی این فلاش ایندرا500 و بی1 مقایسهای منطقی جلوه میکند اما مقایسهی سیستم نورپردازی فوتیکس و سیستم نورپردازی پروفوتو چندان منطقی به نظر نمیرسد.
این متن به مقایسهی ساختار دو فلاش ایندرا500 و پروفوتو بی1 پرداخت. متون بعدی به بررسی پارامترهای مرتبط با نورفلاش و مقایسهی کیتهای آنها خواهد پرداخت. شما میتوانید برای دریافت اطلاعات بیشتر دربارهی فوتیکس و محصولاتی از قبیل ایندرا500 به اینستاگرام این شرکت رجوع کنید.
تصاویر اول و سوم این متن از وبسایت http://www.joakimdrake.se/ گرفته شدهاند.