نور و شیشه
گزارش اختصاصی غیرفنی از فوتوکینا 2014 – قسمت دوم
نور، نور و نور
حکمی قابل بحث: اولین عنصری که در یک عکس تاثیر فوری بربیننده میگذارد، نور است. بارها تاکید کردهام که نورپردازی با منورکردن متفاوت است؛ درک این مفهوم موجب میشود که متوجه شویم چرا عکاسهای صاحب نام و صاحب سبک سرمایهگذاریهای کلان و گاه تعجبآوری، برای تهیه تجهیزات نورپردازی میکنند. گرچه ابزارهای فوقتخصصی نورپردازی گاه به قدری گرانقیمت هستند که گاهی فقط مراکز کرایه تجهیزات و استودیو آنها را میخرند و این چنین خریدهایی برای کمتر عکاسی مقرون به صرفه است.
مثل همه مشاغل در همه دنیا، عکاسی هم حرفهای و بازاری دارد. منتها بین این دو تناسبی وجود دارد که در صورت به هم خوردن، ماجرا بیخ پیدا میکند. عکاسی حرفهای استودیویی ربط مستقیمی به تولید و شکوفایی اقتصادی دارد. کشوری که تویوتا میسازد، طبعا باید استودیوهایی برازنده آن محصول داشته باشد و کشوری که در آن پراید میسازند، وضعیت عکاسی تخصصیاش هم تا حد زیادی روشن است.
این موضوع فقط منحصر به عکاسی محصول نیست، نگارنده عکاسهای پرتره غیر وطنیای میشناسد که سر صحنه به اندازه بار یک وانت تجهیزات نورپردازی میبرند و در این امر وسواس دارند.
در فوتوکینای امسال هم تضاد شدید عرضه تجهیزات نوری وجود داشت. از سویی شرکتها و سازندههای چینی بودند که احتمالا ایران، یکی از بزرگترین بازارهای بدترین انواع آنهاست و بعضا کیتهایی به قیمت سیصد دلار آمریکا عرضه میکردند، قیمت برابر با یک حباب شیشهای محافظ یک فلاش حرفهای! از سویی دیگر بزرگان و مشاهیری چون برونکالر و پروفوتو عرضاندام میکردند. در این میان البته شرکتهای معدودی که محصولات بینابینی با قیمت نسبتا مناسب میسازند نیز به چشم میخوردند؛ مثل الینکروم، هنسل و بعضی از سازندگان کرهای و چینی.
همسایهگی، احترام و تضاد
نمیدانم چه رازی است که دیده میشود برونکالر و پروفوتو در نمایشگاهها غرفههای مجاور دارند. اما امسال این همسایگی تضاد معناداری به وجود آورده بود که روحیه و بازار هدف این دو شرکت را به خوبی نشان میداد. غرفه پروفوتو را ظاهرا در اصل نمایندگی آلمان این برند میگرداند، گرچه شنیدم که بعضی از مسوولین این شرکت نیز در پشت پرده حاضر بودند. در گوشهای از غرفه ابزار موسیقی گذاشته بودند و عدهای خواننده و نوازنده هر از گاهی به بازار گرمی میپرداختند. تاکید پروفوتو روی هد بی1 بود که فلاش استودیویی باتری سرخود و تیتیال است. پروفوتو در سالهای اخیر توجه مشخصی به بخش عکاسهای علاقهمند و نیمهحرفهای نشان میدهد. بی1 محصولی برای این دسته از عکاسها محصولی ارزنده است. پروفوتو در این دوره محصول جدیدی برای عرضه نداشت.
غرفه برون کالر پر بود از پرسنل دفتر مرکزی برونکالر، در کنار عکاسهای مطرحی چون کارل تایلر و مدیران ارشد برون کالر بین ابزارهای مختلف نورپردازی و شکلدهی به نور. برای رفع خستگی و پذیرایی یک کانتر پذیرایی نیز به چشم میخورد. سلیقه برون کالر در بروشورها، غرفهآرایی و لباس غرفهگذاران کاملا سوییسی بود؛ فاخر، خلوت و فخیم. برون کالر چند محصول جدید برای معرفی آورده بود: فلاش هد سایروس که ظاهری قرن بیست و یکمی داشت، سریع و به فناوری هایپرسینک مجهز بود و نوعی از آن از راهدور با آیپد کنترل میشد. برونکالر توجهی به تیتیال ندارد چون عکاسهای مخاطب این شرکت بعید است که سراغ آن بروند.
محصول جدید دیگر، نور ثابت اف1600 بود. این نور از نوع اچامآی بدون لرزه و پرش است و هم برای عکاسی مناسب است و هم برای تصاویر متحرک. البته فناوری اچامآی کلا تخصصی و گرانقیمت است و تهیه آن از پس هر عکاسی برنمیآید.
ساکهای تبلیغاتی بزرگ و جاندار الینکروم که با سخاوت در بین بازدیدکنندگان پخش میشد، نام این برند را در سطح نمایشگاه پخش کرده بود، غرفه الینکروم وسیع بود، شاید وسیعتر از طیف محصولات پرطرفدارش. روبهروی الینکروم هم هنسل بود که نمیدانم چرا یک هد بریز را در قلب غرفه و ارتفاع بلند به نمایش گذاشته بودند. متاسفانه نرسیدم که از نزدیک و بادقت لازم به محصولات این دو شرکت و مشابه آنها بررسی کنم.
شرکت دیگری که محصولاتش به چشمم آمد، شرکتی تازه تاسیس و آلمانی به نام پریاو لایت بود که برخلاف تصور، سرعت تخلیه فلاشهایش را کند کرده بود تا دوربینها بتوانند در سرعت شاترهای خیلی سریع با آن سینک شوند. این فناوری کاملا با فناوری هایپرسینک متفاوت بود.
خاطرهء ویژه؛ چنین کنند بزرگان
خاطرهای شنیدنی در ارتباط با غرفه برونکالر دارم؛ هنگامی که داخل آن شدم، به اطراف نگاه میکردم که عاقل مردی جلو آمد و مودبانه ازم پرسید: «چه کمکی میتوانم بکنم؟». گفتم عکاسی ایرانی هستم که با کمال رضایت از بعضی از محصولات برونکالر استفاده میکنم و برای تشکر و تشویق آمدهام. بالحنی منتقد ابراز کردم که توقعام این است که دوستانمان در نمایندگی ایران بیشتر روی معرفی برونکالر وقتبگذارند. زیرا هنوز عکاسهایی در کشور هستند که به نام برونکالر قسم میخورند. با فروتنی و ادب گوش داد و قدردانی کرد. در انتهای گفتگو بعد از دستدادن، کارتاش را به من داد و گفت هر زمان کمکی خواستم، با او تماس بگیرم. دیدم که روی آن نوشته جکوز برون (مدیرعامل برون کالر)!
از این مدیر ارشد شرکتی در حد برونکالر نه تنها در غرفهاش حاضر باشد، بلکه با لباسی مشابه سایر پرسنل به بازدید کنندگان خدمت کند، مشعوف و متحیر شدم. روز آخر نمایشگاه او را دوباره دیدم. با توجه به سوالاتی که داشتم، مدیرمنطقهای مربوطه -میشل کایلت- را فورا با تلفن احضار کرد و از او خواست که برایم ابهامها را رفع کند. او هم با متانت و ادب دقایقی که مد نظرم بود، وقت گذاشت و انتقادهایم را شنید (از جمله به اشتباهبودن سیاست مقطعی شرکت در مورد محصولاتی با برند ویساتک، که ظاهرا الان متوقف شدهاست). همچنین در مورد محصولات رقیب مودب و منصف بود.
تیم برونکالر؛ شما هم با محصولات و هم با رفتارتان، نشان میدهید که توقعات کابران را میشناسید، زندگیشان را آسانتر میکنید و در ضمن به آنها چیزهایی میآموزید. ممنونم!
لنز؛ نوبت به اولیا که رسید آسمان تپید
سالهاست که در پیکسل به مشتریها تاکید میکنیم که به جای ارتقای مداوم دوربینهایشان، به فکر ارتقای لنزهاشان باشند. اهمیت لنز در کیفیت عکس، البته در صورت استفاده صحیح، بیش از هر عامل دیگری است. خوشبختانه در سالهای اخیر موجی از لنزهای خوب و عالی به بازار آمده که در صدر آنها گمان کنم لنزهای کارل زایر، خصوصا سری اتوس، باشد.
اپتیک در دست سابقهدارهای بلاد جرمن
قدیمیهای خوشنام صنعت لنز، اکثرا آلمانی هستند و خوشبختانه فعال. کارل زایس، لایکا، رودناشتوک و اشنایدر محصولاتی بیرقیب دارند و مدام در اندیشه بهینه کردن آنها هستند.
کارل زایس چند سال قبل با فراست متوجه شد که با بالارفتن روز افزون کیفیت سنسورهای دیجیتال، به زودی نیاز به سطح دیگری از لنز برای دوربینهای دیجیتال مرغوب پدید خواهد آمد. روی همین حساب ابتدا یک سری لنز خیلی خوب برای ماونتهای پرطرفدار عرضه کرد که بعضی از آنها مثل 21، 100 و 135میلیمتری برای ماونتهای نیکون و کانن، شگفتی سختگیرترین سختگیرها را موجب شدند. سپس دست به طراحی لنزهای اتوس زد و با لنز 55 میلیمتری آغاز و آن را در فوکینا 2012 معرفی کرد. امسال نیز لنز دوم از این سری با فاصله کانونی 85 معرفی کرد که در آزمایش کوتاه آن متوجه شدم بوکه بسیار زیبایی دارد. البته لنزهای اتوس فوکوس خودکار ندارند و در ضمن نسبتا بزرگ و سنگین هستند. لنزهایی که زایس در این سالها برای دوربین برای ماکرو 4/3 و بدون آیینهها ساخته، حکایت دلکش دیگری دارند که باید در وقت دیگری به آنها پرداخت.
اشنایدر هم به این قافله پیوسته است و با معرفی سه تفنگدار (فواصل کانونی رایج) 35، 50 و 85 میلیمتری برای کانن و نیکون، عرض اندام کردهاست.
سونی در ائتلاف با زایس از حداقل پنج لنز جدید برای ماونت افای (آلفا7) پردهبرداری کرد. آلفا7 دوربین ارزندهای است که داشتن لنزهای مرغوب برازنده آن است.
لایکا هم در سالهای اخیر لنزهای سری اس را معرفی کرد که در نوع خود بیرقیب هستند. در نمایشگاه امسال دو لنز زوم 135-55 و 23-11 میلیمتری به این مجموعه ارزنده اضافه شد. برای سیستم اسطورهای ام لایکا هم لنزهای پرکاربرد جدید 35، 50، 75 و 90 میلیمتریای معرفی شد که همه آنها اف 2.4 است و در دو نسخه نقرهای و مشکی عرضه میشود. لنزهای سری ام لایکا همیشه به چشم من بسیار ظریف و زیبا آمدهاند.
افراد زیادی حدس میزدند که کانن در فوتوکینا امسال لنزهای تیلت و شیفت جدیدی معرفی خواهد کرد، اما این چنین نشد. در عوض از لنز 400میلیمتری اف4 از سری دیاو با فناوری لرزشگیر جدید کانن رونمایی شد. لنزهای سری دیاو سوپر تلهفوتوهایی نسبتا کوچک و سبک هستند، با توجه به مشابههایشان. دیگر لنز جالب کانن، لنز تخت (پنکک) 24میلیمتری ایاف-اس بود که حتما برای علاقمندان به نسخه 40میلیمتری این سری هیجان انگیز است.
نمایشگاه پر بود از انواع لنز، بسیاری از آنها برای آزمایش گذاشته شدهبودند و حتی اگر کسی تمام شش روز را صرف بررسی لنزها میکرد، بازهم کم بود. پس ذکر نکردن از آنها به علت قدرناشناسی نیست، خصوصا این که در بینشان شاهکارهایی چون لنز 90میلیمتری اسدابلیو رودن اشتوک و لنزهای سری آرت سیگما خود نمایی میکرد.
سلام
لطفا از تجهیزات و لنز های سیستم Micro 4/3 هم مطالبی بذارین تو سایتتون که چیزی از این سیستم ندارید حد اقل اخبارش رو بذارین لطفا.
با نوشته های شما خود را در کنارتان در نمایشگاه حس میکنم و با خواندن این اطلاعات خوب به سردرگمی میرسم که چاره آن دوباره خوانی مطلب خوب شما است. نه آنکه مطلب ایرادی داشته باشد و گنگ باشد ! ایراد از اطلاعات کم بنده است و اطلاعات با کیفیت و خوب شما. میدانم که در شناخت نور علاوه بر اطلاعات خوبی که دارید دقت وسواس گونه خود را همراهی میکنید و همواره راه کارهای خوبی را ارایه کرده اید. ای کاش پراید های ما به نه آن بنزها بلکه به همان محصولات کره ای رسیده تا بساط عکاسی ما هم رشد کیفی نه کمی داشته باشد. منتظر گزارش شما در خصوص لنزهای تیلت و شیفت بودم که ظاهرا در نمایشگاه خبری از آن نبوده .
برای لنز های کارل زایس و بدون فوکوس اتومات هنوز در تردیدم که چشمانم به خوبی مرا یاری داده و بتوانم عکس هایی را در خور این ابر لنز ها بگیرم ! کاش به موتور فوکوس اتوماتیک هم مجهر میشدند تا خیال من را راحت کنند!
سپاس از شما . منتظر مطالب دیگر و خوب شما هستم.