میخواهید برید سفر؟
سفر به کجا؟ سفر برای چی؟ چند روزه؟ برای کار یا تفریح؟ برای عکاسی؟ برای استراحت؟ اصلاً سفر و دیگر هیچ! این روزها دیگه امکان نداره که شما بخواهید به سفر برید و از دوربینهای ساده و کوچک استفاده نکنید و یا شاید از دوربینهای موبایل استفاده میکنید نه؟ اما جدی بیایید تا در سفرهایمان حداقل از دوربینهای بهتر استفاده کنیم! درسته که خرید دوربین این روزها کمی سخت شده اما اطمینان دارم که اگر بخواهیم میتوانیم!
بیایید تا در سفرهایمان خاطره خوبی را برای خودمان ثبت کنیم درسته که دوربین نمیتونه اون جوری که باید و اون چیزی که ما میبینیم را ثبت کنه ولی حداقل با دیدن عکسهای سفرهایمان میتوانیم خاطرات خوبی را برای خودمان به یاد بیاوریم نه؟ خاطرههایی که شاید با دیدن فیلم هم نتوانیم به یاد آنها بیافتیم.
خوب حالا که بر سر سفر کردن و عکس گرفتن به توافق رسیدم و شاید هم برای داشتن یک دوربین بهتر در این سفرها پس بیایید به نکات عکاسی در سفر هم توجهی داشته باشیم! من خودم عاشق سفر کردن هستم حالا به هر بهانه! شاید باور نکنید که این بهانهها را مثل جورچین پیش هم ردیف میکنم و برنامه سفر را مهیا و در سفر هم که عکس گرفتن جزو بدیهیات در آمده! شاید هم درستش این باشه که بگم این عکس گرفتنه که منو به سفر میبره! حالا فرقی نمی کنه سفرهای داخلی باشه یا سفرهای خارجی یک تا چند روزه باشه یا چندین روز تا ماهیانه فرق نمیکنه برنامه ریزی میکنم … خودم را آماده میکنم … کیف دوربین و لوازم عکاسی را برمیدارم و راهی میشم .
تو این سفرها یاد گرفتم که باید برای عکس گرفتن خیلی آماده باشم چرا که سوژهها برای من متوقف نمیشن و به دلیل نا آشنا بودن با محیط این آمادگی از نکات مهم و اولیه عکاسی است .
قبل از سفر عکسهای مقصدم را نگاه میکنم و تقریباً با زوایای عکاسی در محل تازه آشنا میشم .
باطریهای دوربین را کامل شارژ میکنم.
باطریهای آلکالاین مورد نیازم را به همراه یک سری باطری اضافه از قبل تهیه کردم .
لنز های مورد نیاز هم سرویس شده … لکه گیری شده و آماده سوار شدن روی دوربین .
حتماً دمنده باد دستی را به همراه دستمال لکه گیر به همراه دارم.
از آب و هوای مقصد و روزهایی که آن جا هستم اطلاع دارم .
کیف حمل دوربینم بسته به نوع سفرم متغیره اما همیشه اون کوله پشتی ضد آب رو در نظر دارم که برای حوادث غیر قابل کنترل طبیعی آماده باشم .
شارژر باطریها رو هم از یاد نمیبرم.
اگر امکانش برای شما هم باشه همیشه دو تا دوربین اس ال آر رو به همراه داشته باشید تا از ۲ لنز متفاوت بهره بگیرید یکی واید و یکی زوم تا سریع از سوژههای پیش اومده عکس برداری کنید.
یادم هست که این روزها برای عکس برداری باید از تکنیک اچ دی آر استفاده کنم و عکس بگیرم… حتی وقتی نیازی برای استفاده از این تکنیک نیست… معلوم نیست شاید بعداً به عکس اچ دی آر اون سوژه نیاز پیدا کنم نه؟
کارت حافظه را تست میکنم و معمولاً دوتا اضافی را هم به همراه دارم.
حمل سه پایه دوربین هم به راستی از بابت حمل و نقلش برام سخته اما می دونم که اگر همراه نداشته باشم حسرتش و سوژههای شب که از دست میدهم منو از پا در میاره.
هارد اکسترنال هم که باید باشه… فکرش رو بکنید با تمام محافظه کاریها عکسها از روی کارت حافظه به نحوی پاک بشه! پس باید همیشه کپی برداری را آخر هر روز انجام بدم.
فیلتر پولاریزه هم برای یکی از لنزهام معمولاً همراهمه و استفادههای خوبی را از اون میبرم .
سعی میکنم تا از قواعد عکاسی هم بیرون بیام… به هر حال بد نیست بعضی وقتها برای خودم هم قواعدی داشته باشم! شما هم این کار را بکنید خیلی خوش میگذره حتی توی سفر!
سعی میکنم تا اون جایی که امکانش باشه از زوایای مختلفی از سوژه عکس بگیرم .
از عکسهای خود شیفتگی و ژستهای آتلیهای پرهیز میکنم… فقط و فقط از روی علاقهام عکاسی رو انجام میدم حالا اگر عکس پرتره هم شد اونو به نحوی از قواعد آتلیهای بیرون میارم .
عکسها رو همیشه رنگی میگیرم… عکس رنگی رو همیشه می تونم سیاه و سپید بکنم اما برعکسش که امکان نداره .
سعی میکنم علاوه بر برنامهای که برای عکاسی چیده بودم از همه چیز تصویر خوبی را بردارم… اطمینان دارم این عکسها بالاخره روزی بدرد من میخورند.
یک دوربین کوچک را همیشه به همراه دارم شاید بعضی جاها با این دوربینهای اس ال آر نتونم عکس بگیرم ولی یواشکی با دوربینهای پاکت سیگاری که می تونم عکسی رو از اون جاها داشته باشم!
تبلت هم جزیی از لوازم اصلی سفره و به خصوص این روزها که اینترنت هم معمولاً همه جا پیدا میشه می تونید استفادههای زیادی را از اون ببرید به خصوص اشتراک کارها و عکس هاتون در حین سفر در شبکههای اجتماعی.
به نظرم نمیاد چیزی رو از قلم انداخته باشم اما خوش حال میشم تا شما هم از تجربیات خودتون و وسایل مورد نیاز عکاسی در سفر هم برامون بنویسید… شاید این مطلب به کمک شما پیکسلیها منبع خوبی بشه برای دوستداران سفر و عکاسی … چرا که نه؟
عالی بود جناب نفیسی 🙂
منم خیلی سفر کردن رو دوست میدارم … حالا به هر دلیلی که باشه .
یک نکته رو بگم که اگه با ماشین به جاهایی سفر میکنید که دسترسی به برق ندارید ، حتما یک دستگاه Inverter به همراه خود داشته باشید تا از برق ماشین برای شارژ کردن دوربین و لپتاپ یا موبایل بهره ببرید .
سپاس صابر جان . بله اینورتر دستگاهی است که برای همه وسایل برقی کارایی دارد و در سفر های طبیعت کارآمد است .
با سلام.
تقریبا حجم بالای عکاسی من در سفرهام شکل میگیره. تجربه سفر کردن به عنوان یک عکاس از ابتدا تا امروز به من چیزهای زیادی آموخته. من نمی توانم یک نوع چینش و پیش آماده سازی رو برای همه سفرها به دیگران توصیه کنم چون بسته به هدف سفر، محل و عکس هایی که انتظار گرفتنشان را دارم، هر بار به شکلی متفات آماده می شوم. با اینحال چند اصل “تقریبا” اغلب استوار می مانند:
1- در سفرهایی که قرار است در میان مردم به عکاسی مشغول شوم، تا حد امکان باید کمتر مانند یک عکاس حرفه ای دیده شوم. سعی میکنم با نوار چسب مشکی آرم و برند دوربین و لنز هایم را بپوشانم تا جلب توجه نکنند. تجهیزات زیادی را از خودم آویزان نمی کنم. ابدا از دو دوربین SLR استفاده نمی کنم، چرا که فردی که دو دوربین SLR به گردن دارد چشم های زیادی را به سمت خود می چرخاند.
2- سعی میکنم به عکاسی با یک لنز همه کاره مسلط شوم تا بتوانم اغلب صحنه ها را با آن پوشش دهم و مجبور به همراه بردن تمامی لنزهایم نباشم. یک عکاس سبک وزن، یک عکاس خوشحال است.
3- سبک بودن در سفر بر هر چیزی مقدم است. این هم دلیل دیگری است تا از دو دوربین SLR در سفر تا حد امکان استفاده نشود. استفاده از دو دوربین را در موقعیت های عکاسی خبری و یا مراسم هایی که همه چیز به سرعت اتفاق میافتد و شما فرصت تعویض لنز ندارید توصیه میکنم. اما در سفر بیشتر وبال گردن است تا کمک.
4- حتما یک دفترچه و قلم به همراه خودم خواهم داشت تا اگر در مورد عکسی داستان ویژه ای وجود دارد، آن را با ذکر جزئیات یادداشت کنم تا بعدا از آن جزئیات در کپشن نویسی عکس و یا نوشتن مقاله ای در وبلاگم استفاده کنم.
5- قبل از سفر در مورد مقصد خودم در اینترنت تحقیق میکنم و اگر عکاسان دیگری از تجربیات خود در مورد آن محل چیزی در اینترنت نوشته اند، آنها را مطالعه میکنم. مثلا جستجو میکنم تا بفهمم بهترین مکان برای گرفتن یک عکس City Scape در فلان شهر کجاست و چگونه می توان به آنجا رسید.
6- سعی میکنم با یک فرد محلی آشنا بشم و ارتباط برقرار کنم تا من رو با موضوعاتی که ممکن است برای عکاسی جالب باشند، آشنا کند
7- سعی میکنم عکس هایی بگیرم که داستان سفر رو روایت کنند، نه فقط عکس های قشنگ، از مکان های قشنگی که ممکن است چند میلیون نفر دیگر هم عین همان عکس ها را داشته باشند. ممکن است عکس از پیشخدمت یک کافه کوچک در کوچه پس کوچه های شهری بیشتر از عکس از معروف ترین مکان توریستی آن شهر به روایت داستان سفر من کمک کند.
8- فراموش نمیکنم که می توانم گاهی با دوربین تلفن همراهم بهترین عکس سفرم را بگیرم.
پوریا جان سپاس از توجه شما و توضیحات خوبی که ارایه کردید . به هر حال در سفر ها هر کس به نوعی و به شیوه ای برای گرفتن عکس های خود عمل میکند مثلا در مورد دو دوربینه بودن یا عکس با لنز های بزرگ برای من بر خلاف شما امری عادی شده و معمولا در سفرهای خارج از کشور مجهز به دو دوربین و دو لنز متفاوت هستم و برای جلب اعتماد مردمی که می خواهم از آنها عکس بگیرم ابتدا در محلی خود را مشغول به عکس برداری میکنم تا همه ببینند و با جلب اطمینان آنها با لبخند شروع به عکس گرفتن می کنم و معمولا این کار تا به حال جواب داده و مشکلی برایم پیش نیامده و همین طور از موبایل هم سعی میکنم تا استفاده نکنم چرا که اگر عکس خوبی را با موبایل گرفته باشم بعد در حسرت آن خواهم ماند که چرا این عکس را با دوربین بهتر نگرفته ام ! در بقیه موارد نیز با شما اتفاق نظر دارم و خوش حالم که بسیار جامع نظر خود را برای ما بیان کردید .
با سلام، سوژههایی که برای عکس گرفتن انتخاب میشوند را میتوان از جهتی به دو دسته تقسیم کرد، سوژههای ثابت و قابل بازگشت و سوژههای اتفاقی و تقریبا غیر قابل تکرار. به نظر میرسد برای دسته دوم باید دقت و حوصله بیشتر صرف کرد و چون این فرصت برای دیگران کمتر مهیا میشود، جذاب تر خواهد بود.
با سپاس از نظر شما . پس باید عکس هایی که در سفر میگیریم را با دقت بالایی گرفته و در حفظ آن ها هم کوشا باشیم .
جناب نفیسی پاسپورت ایالات متحده هم داشتید و ما نمیدانستیم؟؟
برعکس عقیده شما من سفر رو بخاطر سفر میرم نه بخاطر عکس گرفتن…. ثبت خاطرات سفر جزیی از سفر هست نه دلیل اصلی سفر
این مثل حکایت اون بنده خدایی که بخاطر پیدا کردن یه دکمه رفت خیاطی تا واسش کت و شلوار بدوزه!!!!!
جناب میرزاد عزیز احتمالا یا به عکاسی علاقه ای ندارید و یا در حد معمول و ساده عکس میگیرید آن هم از سوژه های خانوادگی ! چرا که به دلیل همین عکس گرفتن است که توانسته ام اکثر استان های ایران و همین طور کشورهای مختلف را ببینم بشنوم لمس کنم بو کنم و لذت ببرم ! اون بنده خدا همین جور به دنبال دکمه است و تا حالا کت و شلواری هم نصیبش نشده …. به شما هم پیشنهاد سفری مخصوص عکاسی را میدهم لطفا در برنامه های آینده خود قرار دهید و ببینید آیا تفاوتی در سفرهای شما ایجاد میشود یا خیر؟ با سپاس از محبت و نظر چالشی شما !
دوست خوبم بسیار علاقه داشتم تا این نکته را هم در جوابی جداگانه برای شما ارسال کنم تا حال و هوای سفرهای شما و من که ظاهرا الان در تفاوت آن شک نداریم مشخص شود:
به عنوان مثال سفری را در نظر بگیریم که من و شما در دو سفر جداگانه میرویم به ماسوله … ماسوله را که دیگر میدانید کجاست؟ این روزها این روستای شهر زده چنان جال و هوایی پیدا کرده که از آن حالت ها و حس هایی که در قدیم به آن داشتم خارج شده و رو به تخریب توسط توریست نما ها قرار گرفته ! بگذریم آری به ماسوله رفته ایم و عکس هم گرفته ایم هم شما و هم من …. تعبیر من اینگونه میشود :
عکس هایی که من میگیرم از واژگان برای توصیف خود استفاده نمیکنند ! تا این را بگویند که این جا ماسوله است در شمال ایران در نزدیکی رشت و استان گیلان ! بلکه عکس های گرفته شده من این را یاد آور میشود که این همان ماسوله ای ایست که من تجربه اش کرده ام ! و تجربیات خودم را قادر هستم تا در قاب عکس هایم به نمایش بگذارم !
جناب نفیسی بنده هم با نظر شما کاملا موافقم.
بنده علاقه ای به عکاسی نداشتم و قرار بود 3 ماه در یک کشور خارجی برای ارزیابی آنجا برای زندگی به عنوان توریست بروم. من در آن زمان هیچ دوربینی غیر از دوربین موبایل نداشتم. به پیشنهاد عمویم و توسط خود ایشان دوربین کامپکتی برای من تهیه کردند و من هم بی تفاوت آن را در چمدان قرار داده و راهی سفر شدم و هیچ گاه این جمله ایشان یادم نمی رود که انسان با نگاه به عکسها به زمانهای قبل و جاهایی که از آنها عکس گرفته می رود و خاطراتش چه خوب و چه بد برایش زنده می شوند.
حدود یک هفته بعد از اقامتم گفتم از این دوربین و در حالت Auto عکسهایی بیندازم.
شاید باور نکنید اما کم کم این عکس گرفتن برای من عادت شد، عادتی که از آن لذت می بردم و با هر بار فشردن دکمه شاتر احساس لذتی بی توصیف و شور و شعفی بی مانند در روح و روان من ایجاد می شد که هیچ گاه آن را در زندگیم تجربه نکرده بودم. دوربین مثل موبایل همیشه همراهم بود و خیلی وقتها شده بود که خسته و گشنه و تشنه برای گرفتن عکس از محلی چند کیلومتر رو با پای پیاده می رفتم تا عکسها رو بگیرم و حتی وقتی به محل اقامتم بر می گشتم اولین کاری که می کردم این بود که دوربین رو به تلویزیون LCD HD وصل می کردم تا ببینم عکسها چطور شده اند.
حتی یکبار به طور اتفاقی چند پرنده نایاب رو دیدم که داشتند از میوه های درختی استفاده می کردند و من چند عکس گرفتم اما وقتی عکسها رو دیدم متوجه شدم که تاریک افتاده اند. من 3 بار پیاپی به امید دیدن همان پرنده ها در همان ساعت خاص که حدود 5 بعد از ظهر بود به محلی که حدودا 60-70 کیلومتر با محل اقامتم فاصله داشت رفتم اما افسوس که هیچ گاه آنها را ندیدم.
چند ماه بعد از برگشت به ایران اولین دوربین اس ال آر خودم رو خریدم چون واقعا بهش نیاز داشتم و همین طور چند کتاب برای یادگیری عکاسی هم از نمایشگاه کتاب تبریز تهیه کردم. و همین اواخر هم که دو لنز از سایت پیکسل خریداری کردم و جا دارد که از گروه پیکسل بابت ایجاد اعتماد مشتری و همین طور جنسهای خوبشون تشکر ویژه ای کنم.
من ساکن تبریز هستم و حتی می خواستم یک مغازه مثل پیکسل به خاطر عشق و علاقه ای که به این حرفه پیدا کرده ام در تبریز راه اندازی کنم چون تبریز واقعا یک مغازه درست و حسابی دوربین نداره. اما بعد از تحقیقات متوجه شدم که احتمال نخریدن مردم و ضرر کردن من بیشتر هستش. من هر روز به سایت خوب و پر محتوای پیکسل و سایتهای معروف و معتبر سر می زنم و با دیدن عکسهایی که مردم ( نه عکاسان حرفه ای ) گرفته اند لذت می برم.
از اینکه کامنت من طولانی شد عذر خواهی میکنم و از شما جناب نفیسی از بابت ایجاد این تاپیک خیلی سپاسگزارم که باعث شد داستان عکاسی من هم به نحوی روایت شود.
به امید موفقیت هر چه بیشتر عکاسان، مخصوصا عکاسان ایرانی.
شاد و پیروز باشید.
عطا جان از این که وقت گذاشتید و داستان سفر و عکاسی خود را برایمان به اشتراک گذاشتید سپاس گزارم . ای کاش در آن سفر اول هم همین گونه به عکاسی علاقمند بودید تا عکس های بهتری را گرفته بودید ! و یقین دارم الان حسرت آن لحظات و داشتن عکسهایی بهتر با کیفیت بهتر را دارید! از این که به گروه پیکسل توجه دارید سپاس را دارم و امیدوارم دوستان ما در پیکسل قدر این داشته ها را بدانند . نیازی نیست تا برای داشتن عکس های خوب یک عکاس حرفه ای بود … همین عکس ها که شما را به حاطرات خوب گذشته نزدیک میکند دنیایی ارزش دارد ….
با تشکر از نظر شما جناب آقای نفیسی.
بله حق کاملا با شماست که چرا دوربینی بهتر با خودم نبردم. البته دوربین من Canon SX210 IS بود که عکسهاش برای من آماتور خوب و نسبتا قابل قبول بود ولی خوب دوربین های SLR عالمی دیگر هستند.
🙂
سلام
مبحث بسیار مفیدی بود.همه چیزش به جا بود.
باید به یاد داشت که ممکنه جایی که رفتید را دیگه نتوانید بروید.پس چه چیزی بهتر از یک عکس می تواند بازگو کننده زیبایی سفر باشد؟
عکسهای بسیار و متوالی از مسیر سفر کردن خود به تنهایی کافی است و حتی شاید نیازی به توضیحات اضافه نداشته باشد.
سفر نامه های قدیمی را که بخوانید چون امکانات عکاسی وجود نداشته نویسنده مجبور بوده تا جزییات را به دقت توصیف کند.اما امروزه با یک عکس می توان ساعتها حرف زد.
باید در سفر بهترین عکس را گرفت.
عکس را بگیر و همان لحظه بررسی کن و ببین که وضوح خوب است ؟؟؟
نور دهی مناسب انجام شده ؟؟؟
حتما هیستوگرام را بعد از گرفتن عکس بررسی کنید تا آور و آندر اکسپوز نباشد. تا بتوانید بعدا اصلاحات را انجام دهید.
یادتان باشد ممکن است دیگر هیچوقت به آنجا بر نگردید.
شهاب جان تشکر میکنم از دقت نظر شما و نکات بسیار مهم و خوبی را یاد آور شدید . امید که همه ما بتوانیم عکس های خوبی را در سفرها تهیه کنیم و خاطره اینگونه سفر هایمان را ثبت کنیم .