وقتی گالری عکسهای یک عکاس حرفهای طبیعت، مُد یا عروسی را نگاه میکنیم برای بعضی از ما این سوال پیش میآید که چرا عکسهای ما به این خوبی نمیشود!؟ وقتی متوجه میشویم که عکاس برای ثبت چنین عکسهای زیبایی از دوربین و لنزهایی مشابه با دوربین و لنزهای ما استفادهکرده این سوال بیش از پیش برایمان رازآلود میشود. در این مطلب سعی خواهم کرد آنچه واقعاً عکاسان حرفهای را از عکاسان آماتور متفاوت میکند مختصر شرح دهم.
بگذارید همین ابتدا یک مطلب را راجع به دو عبارت «عکاس حرفهای» و «عکاس آماتور» روشن کنم. عبارت «عکاس حرفهای» میتواند دو تعریف داشته باشد: اول، کسی که از راه عکاسی گذران زندگی میکند (شغلش عکاسی است) و دوم کسی که شغلش عکاسی نیست اما آنقدر در این کار پیشرفته است و با جدّیت آنرا دنبال میکند که عکسهایش همسنگ آثار عکاسان حرفهای فوقالعاده و چشمنواز است. «عکاس آماتور» معمولاً به فردی اطلاق میشود که تازه وارد این رشتهی هنری شده و در حال کسب تجربه و دانش است. ممکن است این فرد در آینده به عکاسی حرفهای تبدیل شود و یا برای همیشه در همین وضعیت باقی بماند. بنابراین، آنچه عکاس حرفهای را از عکاس آماتور جدا میکند در اصل تجهیزات و امکانات عکاسی نیست، بلکه کیفیت کار است که باعث می شود عکسهای اولی مورد تحسین و تمجید مخاطبان قرارگیرد و عکسهای دومی معمولی و دمدستی جلوه کند.
حال این سوال پیش میآید که مگر عکاسان حرفهای چه کار میکنند که عکسهایشان بسیار بهتر است!؟ درست است که دوربین، لنز و تجهیزات عکاسی بر کیفیت عکسها تأثیرگذار است؛ اما بعضاً دیدهایم که امکانات و تجهیزات حرفهای در دستان عکاسان آماتور تغییر چندانی در کیفیت عکسهایشان ایجاد نمیکند! آشنایی با تکنیکهای عکاسی هم مطمئناً به بهبود کیفیت عکسهای ما کمک میکند، اما این هم تمام ماجرا نیست! در واقع، مهمترین بخش کار اصلاً به زمان عکاسی مربوط نمیشود و به مرحلهی پس از ثبت عکس که حرفهای ها به آن Post-processing (پردازشهای بعد از گرفتن عکس) میگویند ارتباط دارد!
مرحلهی پردازش پس از ثبت عکس دقیقاً همان چیزی است که در فرایندِ عکاسی دیجیتال اکثر عکاسان آماتور یا اصلاً وجود ندارد و یا بسیار کمرنگ است. برعکس، این مرحله برای عکاسان حرفهای بسیار جدّی است و اغلب زمان و انرژی زیادی را صرف آن میکنند. در ادامهی این مطلب به علل توجه نکردن آماتورها به این مرحلهی مهم میپردازم؛ اما پیش از آن باید با پردازشهای این مرحله و تأثیر آنها بر کیفیت نهایی عکسها بیشتر آشنا شویم.
یکی از موارد مهمی که اکثر حرفهایها آنرا رعایت میکنند عکاسی با فرمت خام یا RAW است. عکاسی به این فرمت امکانات وسیعی را برای عکاس (یا ادیتور) فراهم میآورد که در عکاسی با فرمت Jpeg قابل دسترسی نیست! ذکر محاسن عکسهای خام در این مقال نمیگنجد، اما در اینجا به چند مزیّت مهم آنها اشاره میکنم. عکسهای خام دوربینهای DSLR اغلب 12 یا 14 بیتی هستند و این یعنی قدرت تحمل پردازشهای بسیار بیشتری را از عکسهای 8 بیتی Jpeg دارند. تنظیم نوردهی، تراز سفیدی، کنتراست و اشباع رنگ و همچنین رفع کاستیهای اُپتیکی لنز تنها برخی از مواردی است که در پردازش عکسهای RAW بدون اُفت کیفیت انجامپذیر است.
بنابراین، برای پردازشهای بعد از ثبت عکس، از قبل باید به فکر بود و در تنظیمات دوربین فرمت خام RAW را به عنوان فرمت ذخیرهسازی عکسها انتخاب کرد. بعد از انجام تصحیحات لازم بر روی عکس خام در Adobe camera raw، تازه عکس وارد فوتوشاپ شده و آمادهی پردازشهای دیگر میشود. از اینجا به بعد بسته به نوع عکاسی، سلایق و کاربری موردنظر عکاس، پردازشها و عملیات مختلفی قابل اجرا است. عکاسان پرتره معمولاً به روتوش صورت و رفع ایرادات دیگر در لباس یا موهای سوژه میپردازند. همچنین، افزایش توجهی بیننده به سوژهی اصلی عکس (چهرهی فرد در عکاسی پرتره) از طریق تاریککردن و محوکردن نواحی اطراف سوژه هم یکی از اقدامات قابلاجرا در این مرحله است. تصحیح رنگ و درجهبندی رنگ (color grading) یکی دیگر از اقداماتی است که بسیاری از عکاسان در این مرحله انجام میدهند. عکاسان منظره و طبیعت معمولاً به دنبال افزایش دامنهی دینامیک (فاصلهی بین روشنترین و تاریکترین نقاط صحنهی عکاسی) عکسهای خود هستند و ممکن است برای این کار از تکنیک HDR یا ترکیب چندین لایه از نوردهیهای مختلف یک صحنه استفاده کنند. در نهایت، شارپکردن عکس و ذخیرهسازی آن با فرمت مورد نیاز عکاس پایانبخش این مرحله از فرایند عکاسی دیجیتال است.
برای درک تأثیر پردازشهای مرحلهی post-processing در کیفیت نهایی تصاویر، در زیر چند نمونه عکس قبل و بعد از ویرایش در نرمافزارهای ویرایش عکس را آرودهام.
حالا سوال این است: اگر پردازشهای بعد از گرفتن عکس تا این حد مهم و تأثیرگذار است، چرا بسیاری از عکاسان برای ارتقای کیفیت عکسهایشان از آن بهره نمیبرند؟ برای پاسخ باید عکاسان را به دو دسته تقسیم کرد.
عدهای معتقداند که پردازش عکس یا به قول خودشان دستکاری فوتوشاپی عملی زشت و غیرحرفهای است و تنها موردتوجه کسانی است که عکسهایشان ایراد دارد. این افراد به ذکر عبارت «بدون ادیت» در نمایش عکسهایشان افتخار میکنند و آن را نشان از خالص بودن عکسهای خود میدانند. حقیقت این است که بجز موارد بسیار خاص (مثل عکسهایی که برای موارد قانونی از صحنهی تصادف یا هر چیز دیگری گرفته میشود) عدم پردازش عکس (حداقل در حد رفع نواقص کادربندی و تصحیح رنگ) توجیه ضعیفی برای تنبلی و یا نداشتن دانش (و شاید حوصلهی) لازم برای انجام این کار است. نکتهی جالب این است که در بسیاری از پردازشهای بعد از ثبت، هدف، نزدیک شدن به آن چیزی است که عکاس با چشمانش دیده (واقعیت) ولی دوربین قدرت ثبت آن را به طور خودکار نداشته است!
عکاسی دیجیتال از یک منظر از عکاسی آنالوگ سختتر و پیچیدهتر است. امروزه برای بدستآوردن استاندارد بالایی از کیفیت عکاسی، عکاسان ناچار به کسب اطلاعات و دانش نسبتاً پیشرفتهای نه تنها در مورد هنر عکاسی بلکه در مورد تکنولوژیهای سختافزاری و نرمافزاری گوناگونی هستند که شالودهی تصویرگری دیجیتال را تشکیل میدهند. بنابراین، آن عده از عکاسانی که قادر نیستند همگام با پیشرفت در حوزههای نرمافزاری و سختافزاری عکاسی دیجیتال قدم بردارند ممکن است برای حفظ وجههی خود چنین توجیهاتی را بیان دارند.
اما دستهی دیگری هم هستند که هنوز به اهمیّت این مرحله از فرایند عکاسی دیجیتال به خوبی واقف نشدهاند و یا امکانات آموزشی لازم برای یادگیری مباحث مربوط به پردازشهای عکس در نرمافزارهایی مانند فتوشاپ را در اختیار ندارند. داشتن تسلط بر زبان انگلیسی یکی از مهمترین عواملی است که میتواند دنیای تازهای از فرصتهای آموزشی را پیش روی شما قراردهد. پس اگر از دور بنگریم، پیچیدگی عکاسی دیجیتال حرفهای حتی ما را نیازمند به یادگیری زبان انگلیسی (امری که شاید در نگاه اول ربط چندانی به یادگیری عکاسی نداشته باشد!) به عنوان درسی پیش نیاز میکند!
در انتها به این دستهی دوم از عکاسان که عموماً عکاسان آماتور را شامل میشود توصیه میکنم که از حجم مطالبی که باید برای پردازش عکسهایشان فرابگیرند و از یادگیری مهمترین نرمافزار در این زمینه یعنی فتوشاپ، ترس نداشته باشند و هرچه زودتر به فکر یادگیری مطالب مربوط به مرحلهی post-processing باشند، چراکه همانطور که پیشتر گفتم، امروز فرق اصلی بین عکاس آماتور و حرفهای در میزان دانش و البته خلّاقیت در پردازشهای پس از ثبت عکس است.
با سلام
به موضوع بسیار پر اهمیت و جالبی اشاره نمودین
بنده یکی از کسانی بودم که در امر ویرایش عکس مقاومت زیادی داشتم
اما به این باور رسیدم تلاش برای انتخاب قاب مناسب تر، تصحیح نور و رنگ و حتی بالاتر بردن کیفیت عکس و نزدیک شدن به اصل سوژه ای که از آن تصویری به ثبت رسوندیم، نه تنها نقص محسوب نمیشه بلکه برای شعور و حس مخاطب خودمون با نشون دادن عکسی به مراتب زیباتر،خوش رنگ تر و معقولانه تر، ارزش قائل شدیم و ساعت ها زمان صرف ویرایش نمودیم
اما یک نکته قابل بحث برای یادگیری و مهارت لازم در امر ویرایش صرف هزینه و زمان زیاد هستش که اولی در توان خیلی از دوستان نیست
بنده خودم ویرایشگران برجسته ای رو می شناسم که دوست دارم این مهارتها رو افزایش بدم و پیشرفت کنم اما هزینه های کلاس ها در توان من نیست.
از طرفی تسلط به زبان انگلیسی هم مستلزم زمان بیشتر و هزینه هایی به مراتب افزون تر خواهد بود.
خواهشمندم در این موارد هم نکات آموزشی قرار. بدین تا به مانند باقی مطالب و مقالات ارزشمندتون، از مبحث ویرایش هم بهره ببریم.
با تشکر از مطالب همیشه زیبا و دوست داشتنی شما، جناب راستین عزیز
صادق عزیز،
ممنون از اظهار لطفت. در مورد اینکه هزینهی یادگیری مباحث مربوط به ویرایش عکس ممکنه برای بعضیها زیاد باشه با شما موافقم، اما از طرفی بعضیها رو هم میبینیم که چندین برابر نیازشون برای دوربین و لنز هزینه میکنند اما از هزینهکردن حداقلی برای یادگیری فوتوشاپ سر باز میزنند. متأسفانه ما در ایران هنوز عادت نکردهایم که برای یادگیری هم باید هزینه کنیم و اینکه همه چیز رایگان بدست نمیآید! به هر حال، انتظار پرداختن به مباحث آموزش ویرایش عکس از یک وبلاگ تخصصی کاملاً معقول است و حتماً سعی میکنم در آینده به مطالب آموزشی ویرایش عکس هم بپردازم.
با سلام .
بسیار عالی و آموزنده بود .
موفق باشید
واقعا ممنون از اینکه وقت گذشتید و مطلب تخصصی تهیه و منتشر کردید…