استفاده از حرکات دوربین: تیلت و سوینگ
همانطور که پیش از این اشاره شد، به چرخش برد لنز یا برد فیلم به سمت بالا یا پایین (حول محور افقی)، تیلت و به چرخش برد لنز یا برد فیلم به سمت چپ یا راست (حول محور عمودی)، سوینگ میگویند. همانطور که میدانید در دوربینهای اسالآر، بدون آینه و کامپکت، لنز و حسگر موازی یکدیگر هستند، بدینترتیب اجسامی در فاصله یکسان (برای مثال 3 متر) همزمان فوکوس میشوند. اما در هنگام استفاده از کنترل فوکوس با استفاده از لنز یا دوربین خاص، دیگر صرف فاصله از دوربین ملاک فوکوس بودن یا فوکوس نبودن نیست؛ در این حالت علاوه بر فاصله، جایگاه جسم در تصویر (شیشه مات) نیز حائز اهمیت است. برای مثال میتوانید جسمی در پایین تصویر با فاصله 2 متر از دوربین را با جسمی در بالای تصویر با فاصله 10 متر همزمان فوکوس کنید. در این حالت صفحه فوکوس دیگر عمود بر محور لنز نیست و درواقع صفحهای است که از دو جسم اشاره شده میگذرد. بدیهی است تمام اجسام بر روی این صفحه نیز فوکوس خواهند بود.
برخلاف کنترل پرسپکتیو که بارزترین و ساده ترین نمود آن اصلاح پرسپکتیو سطوح عمودی و در نتیجه نزدیک شدن به دید متعارف ما بود؛ سادهترین راه استفاده از کنترل فوکوس، برهم زدن فوکوس نسبت به دید متعارف ما است. برای مثال به تصویر زیر که توسط اولیویو باربیری(Olivio Barbieri) ثبت شده است، نگاه کنید؛ در این تصویر که در ابعاد بسیار بزرگ به چاپ رسیده است، عکاس به شکل بارزی از این امکان استفاده کرده است که به تصاویر نمودی ماکتگونه بخشیده است.
چنین تمهیدی که در پرترههای گروهی نیز کمک کننده خواهد بود، با استفاده از نرمافزار نیز قابل دستیابی است، اما اغلب تفاوتهایی مابین آنچه توسط دوربین به ثبت رسیده و آنچه توسط نرمافزارهای موجود به دست میآید، وجود دارد. برای مثال به تصاویر زیر نگاه کنید. آیا میتوانید بگویید کدام تصویر با حرکات دوربین و کدام با نرمافزار ایجاد شده است؟
جواب سوال بسیار ساده است. با توجه به ژست افراد، مشخصا تصویر سمت راست با نرمافزار به وجود آمده است! اما دلیلی عکاسانه نیز وجود دارد که تصاویر باربیری را نیز توجیه میکند. همانطور که میدانید هر نقطه خارج از فوکوس به شکل سطحی مشابه با دیافراگم، در تصویر نهایی نمود مییابد. این اتفاق در هنگام استفاده از حرکات تیلت/سوینگ نیز رخ میدهد اما در نرمافزار تنها قسمتهای غیر فوکوس محو(blur) میشوند. بدین ترتیب در تصویر نرم افزاری قسمتهای تیره و روشن در ادغام با قسمتهای اطرافشان به ترتیب روشنتر و تیرهتر میشوند. نمود بارز این اتفاق در آسمان تصویر بالا افتاده است. اما اتفاق مهمتر در کفش افراد رخ داده است؛ در تصویر نرمافزاری، کفش و چمن اطراف آن بیش از حد در هم ادغام شدهاند اما در تصویر لنز با قابلیت تیلت این اتفاق نیفتاده است و به بیان دقیقتر کنتراست تصویر در نواحی غیر فوکوس همچنان حفظ شده است در حالی که نرم افزارها قادر به حفظ این کنتراست نیستند.
همانند استفاده از شیفت، امکان استفاده ظریفتری از تیلت و سوینگ نیز وجود دارد که البته دستیابی به آن با نرم افزار بسیار دشوارتر است. برای مثال به تصویر زیر از الک سوث (Alec Soth) توجه کنید. در این تصویر صورت و ساندویچ روی زانوی فرد فوکوس شده است. دستیابی به چنین تصویری با استفاده از نرمافزار، اگر امکانپذیر باشد، بسیار دشوارتر از نمونه پیشین است. این دقت به دلیل ارائه نسبتا بزرگ این تصاویر حائز اهمیت است.
در تصویر زیر از ژوئل استرنفلد (Joel Sternfeld) نیز از سوینگ استفاده شده است. و افراد روبروی دوربین که البته در فاصله یکسان با دوربین قرار گرفتهاند فوکوس شدهاند. به طور دقیقتر صورت فرد نزدیک به دوربین و ساندویچی که در دست فرد دورتر است فوکوس شده است.
همچنین در تصویر زیر از جف وال نیز استفاده با ظرافت از سوینگ قابل مشاهده است. در تصویر زیر (البته اگر با ابعادی که ارائه شده است، دیده شود) صفحهای که از دو فرد درون تصویر عبور میکند فوکوس شده است. همانطور که میبینید اشیائی که بر روی آنها متن وجود دارد نیز اغلب در راستای همین صفحه قرار گرفتهاند تا نوشتهها قابل خوانش باشند. قرارگیری نوشتهها در صفحه فوکوس از این رو حائز اهمیت است که عکاس تمام صحنه را به دقت چیدمان کرده است.
یکی از کاربردهای مهم کنترل فوکوس، استفاده از قاعده شامپفلوگ (Sheimpflug) است. این قاعده برای فوکوس کردن یک صفحه به کار گرفته میشود و با استفاده از آن میتوان با بازترین دیافراگم نیز تمامی صفحه را فوکوس نمود. در این قاعده، برد لنز، برد فیلم و صفحهای که باید فکوس شوند یکدیگر را در یک خط قطع میکنند. اگر مشابه تصویر زیر دوربین را دوبعدی تصویر کنیم این صفحات که با خط نشان داده شدهاند در یک نقطه یکدیگر را قطع میکنند.
تصویر زیر از انسل آدامز(Ansel Adams) نمونه خوبی از استفاده از این قاعده است. آدامز که عضو گروه f64 بود، همانند دیگر اعضای گروه بر جزئیات تصویر تاکید داشت. اما قسمت قابل توجهی از تصویر زیر را رودخانه تشکیل میدهد و انتظار میرود امواج آب به عنوان جزئیات آن قسمتها حائز اهمیت باشند. بدین ترتیب به دلیل نیاز به سرعت شاتر بالا و ثبت امواج آب استفاده از دیافراگم بسته امکانپذیر نبود؛ در اینجا شایمپفلوگ میتوانست بسیار موثر باشد. همانطور که مشاهده میشود تمامی قسمتهای تصویر در یک صفحه قرار ندارند، اما با توجه به فاصله زیاد عکاس از آنها می توان تمام تصویر را با استفاده از این قاعده فوکوس نمود.
در تصویر زیر از ادوارد بورتینسکی (Edward Burtynsky) همزمان از شیفت به سمت پایین و قاعده شایمپفلوگ استفاده شده است. در اینجا به دلیل اختلاف فاصله پیشزمینه و پس زمینه، بدون استفاده از شایمپفلوگ، امکان فوکوس تمام تصویر وجود ندارد. نکته در خور توجه در این قاعده این است که با تمامی لنزها با فواصل کانونی مختلف قابل استفاده است. شما حتی میتوانید با جاگیری مناسب در ماکروگرافی، یک صفحه را به تمامی فوکوس کنید.
استفاده از حرکات کنترل فوکوس، همانند دیگر امکانات دوربین تابعی از خلاقیت عکاس است. بدینترتیب این متن تنها برخی از کارکردهای بارز حرکات کنترل فوکوس را بیان نموده است. در پایان اگر سوال یا ایدهای در مورد استفاده از این امکان ویوکمراها دارید خوشحال میشویم با ما در میان بگذارید.